عباس ابراهیمی قسمت دوم حالا دیگه علی گدا شاهی شده بود برای خو | کفتاریاب محلات
عباس ابراهیمی قسمت دوم
حالا دیگه علی گدا شاهی شده بود برای خودش و هیچ رقمه حاضر نبود از رهبری موقتی که خودشم خودشا قبول نداشت کنار بکشه، پس بین علی گدا و اکبرکوسه برای انتخاب تدارکاتچی نظام اختلافات بیشتری افتاد . وقتی نتیجه به باخت سنگین ناطق نوری (نوچه سیدعلی) به سید خندان (نوچه اکبرکوسه) انجامید، تازه دو زاری رهبر موقت افتاد که بین مردم چقدر منفوره و شروع کرد به شناسایی و جمع آوری لات و لوتا و اراذل و اوباشا و آدمکشا در سراسر مملکت به اسم بسیجی، تا بتونه سر به زنگاه اونا را به جون ملت بیاندازه.
پس با یه سخنرانی با دهن کف کرده مردم ایرانا به دو دسته "خودی و غیرخودی" تقسیم کرد. به خودیا هم چراغ سبز نشون داد که ثروت مملکت ارث پدری تونه، برید و چپاول کنین. کسی جرات نداره بگه بالا چشمتون ابرو! قاضی محبوبش مرتضوی فاسد رو هم مامور کرد به شفته اهک کردن یه شبه درب همه روزنامه های مملکت و یهو هر چی روزنامه نگار بود انداخت تو حلفدونی! به جز امثال حسین شریعتمداری. مرتضوی ام شد قاضی و مدیر نمونه کشور!
اینجا بود که صف سپاهی و بسیجی و رزمنده واقعی، از صف سپاهی و بسیجی و رزمنده قلابی حرام لقمه و غارتگر بیت المال و مفسد اقتصادی و اخلاقی (که طرف حساب ما هستن) دیگه باید جدا میشد. البته که عباس ابراهیمی تیز و بز تر و قالتاق تر از این حرفا بود، پس شد میراث خور رزمندگان و کاسه داغتر از آش و رفت در اردوگاه جماعت چپاولگر بیت المال (آب چاله را پیدا میکنه).
یه مدت نماینده حکومت در امور زائران در مکه شد. ازینجا به بعد شد حاج عباس! رفتش و همدست شد با حسین اسماعیلی و دوتایی با هم افتادن به جون بیت المال و بخور بخوری حسابی راه انداختن. اموال عمومی را که خوب به جیب زدن تازه گندش درومد ولی طبق رسم این حکومت شیطانی، هم پیاله هاش دوباره براش لاپوشونی کردن.
حاج عباس مهارت بالایی در هنرپیشگی و سیاس بودن داره، طوری که آلن دلوون و عمروعاص پیشش لنگ می اندازن، البته بابا خدا بیامرزش یدالله ، مرد خوب و ساده ای بود، این موزمار به طایفه ننه جونش "خجه مدام" رفته.
در تمام انتخاباتا هم جلسه گردان دفتر سلیمی (عاشق دختر خوشگلا) بوده و مجری پایه ثابت برنامه های شیخ کذاب و مهدی شغال و برنامه های دفاع مقدس و مسجد القائم می باشد.
چند سالی هم با پشتيبانی فرقه تبهکار محلات در شورای شهر مامور شد تا بودجه های فرهنگی شورا را با هوچیگری ببره به سمت جاهای خاص و سرمایه گذاری کنه برای خرید رای برای سلیمی و جبهه پایداری در انتخابات ریاست جمهوری. در دوره بعد این وظیفه به گردن ممد رانتی (صالحی) گذاشته شد و تا حال ادامه داره، عباسم غرق در پولای بادآورده، کلاسش رفته بود بالا و رفته به دنبال سلیمی به سرمایه گذاری در تهران و شمال و عشق و حال.
در قسمت سوم و آخر به مفاسد اخلاقی این کفتار می پردازیم. ادامه دارد... t.me/kaftaryab_mahallat
