Get Mystery Box with random crypto!

«مسئله دموکراسی» کلود لوفور برگردان :بابک مینا توضیح مترجم | کژ نگریستن

«مسئله دموکراسی»
کلود لوفور
برگردان :بابک مینا
توضیح مترجم:
کلود لوفور در مقاله حاضر تحلیل سیاسی جوامع معاصر را با تحلیلی شناخت شناسانه گره میزند .
این نکته برای فهم مقاله کلیدی است :این گره خوردگی رامیتوانیم در معنای دو پهلوی کلمه ی«بازنمایی» تشخیص دهیم .هنگامی که لوفور میگوید جامعه دموکراتیک هر نوع بازنمایی مطلق ازخود رابه شکست می،کشاند هم به بازنمایی در معنای سیاسی اش اشاره دارد وهم در معنای شناخت شناسانه اش .هیچکس نمیتواند مدعی نمایندگی کل جامعه شود، بازنمایی سیاسی همواره حدودی وناقص است . ازطرفی دیگر هیج علمی نمیتواند مدعی شناختی مطلقا عینی
ازجامعه شود .چرا که سوژه همواره در تن یا وجود جامعه ریشه دارد ونمیتواند به طور کامل ازآنها استعلا یابد .تمامیت خواهی کوششی ست برای بازنمایی مطلق سیاسی وشناخت شناسانه جامعه .لوفور معتقد است این پروژه اگرچه در عمل ممکن است اما هیچگاه به موفقیت کامل
دست پیدا نمیکند .تمامیت خواهی پروژه ای است محکوم به ،شکست چرا که بازنمایی مطلق محال است.
نکته مهم دیگر زمینه های پدیدارشناسانه اندیشه لوفور است که سزاوار تاملی مفصل است که بیشک مجالش اینجا نیست .تنها به این نکته باید اشاره کنیم که کل مقاله لوفور راباید به عنوان تحلیلی پدیدارشناسانه خواند .لوفور در جستجوی تحلیل سیاست وامر سیاسی به مثابه یک پدیدار ،است یعنی سیاست آنچنان که بر ما پدیدار میشود .پدیدارشناسی همزمان ایده آلیسم
محض وماتریالیسم رانفی میکند .بنابراین آنچه رالوفور میگوید نه میتوانیم کاملا توصیفی ذهنی بخوانیم ونه کامال توصیفی عینی ازواقعیت .یک پیامد ِپدیداربودگی امر سیاسی این است که سیاست همواره به میانجی «معنا» ساخته میشود وهیچ عینیت محضی در کار نیست . هر پدیده ای همزمان ابژکتیو وسوبژکتیو است ( یاآنچنان که مرلوپونتی دوست و استاد لوفورمیگوید :مرئی ونامرئی . ازنظر اوهر پدیدهای یک جنبه مرئی دارد ویک جنبه نامرئی .مثال درک این میز بدون فهم معنایی که ما ازمیز داریم نامکن است .این وجه نامرئی میز است .
همچنین میز اگر شیئیتی در خارج نداشت باز میزی در کار نبود .این جنبه مرئی میز است .
از نظر مرلوپونتی میز نامرئی ومیز مرئی در برابر هم نیستند، مرئی ونامرئی در هم پوشیده هستند ودو بعد یک پدیده واحد هستند .مرلوپونتی بااین اندیشه از تقابل سوبژکتویسم و اوبژکتیوسم کلاسیک میگریزد :مرئی در نامرئی است ونامرئی در مرئی )بدین ترتیب معنای سیاست از
واقعیت آن جدا نیست .پدیدارشناسی امر سیاسی همزمان یعنی مرئی ِکردن نامرئی سیاست و نامرئی ِکردن مرئی سیاست .این دو فرایند ازهم جدا نیستند بلکه رابطه ای دو سویه و دیالکتیکی دارند.

@Kajhnegaristan