در همان ايام يک بار رضاشاه در صحن امامزاده حمزه شهرری در مقبرۀ جناب سعادتعليشاه با آقای حاج شيخ عبداالله حائری تصادفاً ملاقات نموده, شاه نسبت به ايشان اظهار محبّت کرده, گفته بود: چرا ما خدمتتان نميرسيم؟ ايشان جواب داده بودند كه استعنای طبع ما بيشتر از غنای اعلی حضرت است. شاه قدری مكدر شده, گفته بود: در درويشی ادب هم شرط است. جواب داده بودند كه عين ادب بود. سپس شاه موقع بيرون رفتن, دم در به آقای معتمدالتوليه گفته بود: از طرف من از ايشان عذرخواهی كنيد يكبار نيز رضاشاه كه در اوايل سلطنت خود معمول داشت اوايل ماه رمضان برای علمای تهران وجهی ميفرستاد, برای ايشان نيز يكصد تومان در پاكتی گذاشته, فرستاده بود. ايشان قبول نكرده و پس داده و در پشت پاكت نوشته بودند:
ما آبروی فقر و قناعت نميبريم
با پادشه بگوی كه روزی مقرر است
کتاب نابغه علم و عرفان
#کانال_کلام_دوست
@kalamedoust121
اینستاگرام
http://instagram.com/kalamedoust121
