عباس معروفی و من در تو می دوم می دوم آنقدر می دوم تا دستانم ر | 🎻سیری درشعـروکلام جان🎻
عباس معروفی و من در تو می دوم می دوم آنقدر می دوم تا دستانم را به آخر دنیا بکوبم و پیروز از این تجربه ی تنانه برگردم ولی ته ندارد این مستی هرچه می دوم نمی رسم سرو روان من! جایی آن سوی مرزهای غیب به دل ریزش غریبی سقوط می کنم و خدا مرا در حلقه ی بازوانت حفظ می کند می دانم می دانم خدا به من رحم می کند.