دام تزویر مکن چون دگران قرآن را ،، تأملی در بیان: «الان روسری | سایت خبری-تحلیلی کلمه
دام تزویر مکن چون دگران قرآن را
،، تأملی در بیان: «الان روسری را میزند روی چوب، فردا ... را»!
محمدجواد مظفر
مدتها بود که میخواستم درباره غائله «حجاب زنان» مطلبی بنویسم. مدام دچار تردید بودم چرا که بیشتر به این نتیجه رسیدم در حالی که بسیاری از مشکلات اساسی داخلی و خارجی کشور لاینحل مانده است احتمالاً غائله حجاب بهترین راه حل برای سوق دادن افکار مردم از امور اساسی به این مسأله است.
شاید وارد این بحث شدن بازی در زمین آنانی است که آن را طراحی کردهاند. اما درهفته گذشته سخنان حیرت آوری از عهدهدار امور جوانان کشور در رسانهها منتشر شد که دقیقاً نشان از فاجعهای است که در مدیریت کشور میگذرد. «مشتی است نمونه خروار». اما باید گفت:
۱- پاکدامنی زنان ایران هیچ ارتباط مستقیمی با دعوای حجاب اجباری و اختیاری ندارد. و این پاکی و شرافت ریشه در تاریخی به درازای چند هزار ساله دارد.
۲- ای کاش یکدهم حساسیتی که از سوی صاحبان قدرت در مورد حجاب زنان نشان داده میشود. به اجرای بی کم و کاست فصل سوم قانون اساسی «حقوق ملت» شامل ۲۳ اصل که بسیاری از آن ها سال هاست که به فراموشی سپرده شده اختصاص مییافت. آنگاه شاهد جامعهای عاری از تبعیض، آزاد و زنان و مردانی صاحب حق و با نشاط و آرامش بودیم.
۳- آیا در آموزههای دینی دروغ گناه کبیره و به کلید در اتاقی که همه گناهان در آن است تعبیر نشده؟ آیا تا به حال یک مسئول دولتی به جرم دروغ گوئی از کار بر کنار شده ؟ آیا اگر آمار دروغ توسط برخی دستگاههای مسئول ارائه شود که مردم در عمل خلاف آن را با گوشت و پوست خود حس کرده و درمییابند کسی مجازات شده است؟
۴- مسئولی که حداقل ادب گفتمانی رارعایت نکرده و متأسفانه در تقسیم بندی دولت یکدست مسولیت خطیر جوانان را عهدهدار است به خود اجازه میدهد زشتترین نسبتها را به زنان و دخترانی که به گونه ای باحجاب اجباری مخالفت کردهاند، بر زبان آورد! (ممکن است من هم با شیوه آن دختران موافق نباشم). اما چرا باید به آنان نسبت ناروا داد؟!
۵- به صراحت باید گفت وقتی بسیاری از راههای به حق و قانونی برای تحقق واقعی دموکراسی و معنابخشی به رأی اکثریت را با روشهایی قدرتمدارانه متکی بر ایدئولوژی به روی مردان و زنان این مرز و بوم با نیت تصاحب کامل قدرت میبندید نهایتاً انسان ایرانی حق خود میداند که به هر طریق ممکن حصارهای قدرت را بشکند و از حقوق خود دفاع کند.
۶- اگر حتی تردید و بی اعتقادی نسبت به مبانی دین و روحانیت نزد مردم خصوصاً جوانان بوجود آمده علتی ندارد مگر آنچه را که صاحبان قدرت به منصه ظهور رساندهاند. آنگاه با اتکای به قدرت با معلول به جای علت مبارزه میکنند.
۷- باید از این مسئول پرسید آیا هزاران استعداد که در زیر لگدهای بی رحم فقر و محرومیت امکان ظهور و بروز نمییابند و میسوزند و نابود میشوند کسی را از قطار انقلاب پیاده نکرده و نمیکند؟ یا کرده و نمیخواهید به روی مبارک بیاورید. به قول خواجه شیراز: حافظا می خور و رندی کن و خوشباش ولی دام تزویر مکن چون دگران قرآن را