2021-12-23 13:08:29
ما نشستیم و سرودیم ز قانون بقا
از غمِ شهر پر از زلزله و باد و هوا
از گرانی فلان کشتی دور از ساحل
یا غریبی همان دخترک بی سر و پا!!
هی نوشتیم فلان شاه عمارت دارد
بر همه مردم این شهر جسارت دارد
یا به جیبش زده پول از قِبِل این مردم
آن که در واژه ی دستور عبارت دارد
باز در شعر و سخن مدعی و جنگ ستیز
پرچم صلح به کف دفتر و گُل بر سر میز
یا در اندیشه ی لبهای پر از بوسه تان
یا به دنبال قدح های شرابی و مویز !!
هی نوشتیم و نوشتیم ز نفت و تریاک
گاه ترسوی شب و گاه شجاع و بیباک
گاه عطار شدیم عطر فشاندیم به تو ...!
گاه شستیم و کفن کرده سپردیم به خاک
کم نشد از غم و اندوه شب تار و سیاه
لشکر شعر شبیخون زده ام نیمه راه
به غنیمت ببرندش چه سلیمان چه گدا
ننوشتم ...؟ تو بگو از قمر نیمه ی ماه !!
ما سرودیم...ولی شاه نداده ست خراج
ما سرودیم ...ولی شیخ نداده ست سراج
ما سرودیم ... ز کیفیت چشمان سیاه
ما سرودیم ...ولی شهر نداده ست مزاج
#کمال_قربانی
@kamalgh1352
43 viewsکمال قربانی, 10:08