Get Mystery Box with random crypto!

نابودی قندچی، نابودی یک رویا بود قاسم خرمي سه سال پيش در | نشريه كارخانه‌دار

نابودی قندچی، نابودی یک رویا بود

قاسم خرمي

سه سال پيش در چنين روزي، اصغرقندچی از میان ما رفت. ما انسان بزرگی را از دست دادیم. حتی بزرگتر از ظلمی که به او شد. آنچه بر قندچی رفت، نابودی عمر و سرمایه یک فرد و یک کارخانه دار نبود. نابودی یک رویا بود

دیدار ما با او در پاییز سال 97 انجام شد. صبح زود به دفتر کار و یا همان گاراژ قدیمی ایران کاوه واقع در خیابان قزوین تهران رفتیم. پیر مردی حدودا ۹۰ ساله ای در صندلی مقابل ما نشست و با اینکه حرف زدن برای او کار راحتی نبود اما تمام وقایع را از زمان شاگردی در کارگاه آهنگری گرفته تا راه اندازی ایران کاوه و نهایتا روز تلخ مصادره کارخانه ای که حاصل سالهای کار و رنج مستمر او بود، مو به مو شرح داد

صمیمیت و شوخ طبعی اش به ما جرات داد که پرسش های خارج از عرف هم بپرسیم. از او پرسیدیم که شما چقدر به حکومت شاه وابسته بودید؟ مکثی کرد و پاسخ داد: هیچ! اصلا چرا باید وابسته می بودم؟! من خودم داشتم با سرمایه شخصی اتاق کامیون می ساختم. سوادی هم برای حرف زدن با مقامات و رفتن به میهمانی های آنها نداشتم. من نه دنبال وامی بودم، نه کمکی می خواستم و نه علاقه ای به رابطه با عوامل دولت داشتم. در حقیقت آنها به من وابسته بودند

از او پرسيديم كه شما يك سرمايه دار بوديد و انقلاب 57 هم يك انقلاب ضد سرمايه داري بود، چرا به محض خطر، سرمايه خود را خارج نكرديد؟ می گفت هنگام شروع اعتراضات سیاسی در آمریکا بودم. چند قرارداد بزرگ را لغو کرده بودم و ۱۵ میلیون دلار در اختیار من بود. آمریکایی ها می گفتند به ایران برنگرد و یا لااقل این پول را باخودت نبر! اما من نپذیرفتم. گفتم کشورِ خود من است. کاری نکرده ام اگر مشکلی باشد خود ما حل خواهیم کرد. از فرودگاه یک راست به کارخانه آمدم، اما دیدم شرایط فرق کرده و اوضاع طوفانی است.
.
متن كامل را در لينك زير بخوانيد

https://www.karkhanedar.com/%d9%85%d8%b1%d8%af%db%8c-%da%a9%d9%87-%d8%a8%d8%a7-%d8%a7%d9%86%d8%af%d9%88%d9%87-%d9%85%d9%8f%d8%b1%d8%af%d8%8c-%d8%a7%d9%85%d8%a7-%d9%86%d9%81%d8%b1%d8%aa-%d9%86%d8%af%d8%a7%d8%b4%d8%aa-2/