Get Mystery Box with random crypto!

انواع جنبش‌های اجتماعی جنبش اجتماعى وقتى پديد مى‌آيد که گروهى | 📶درسگفتارهای جامعه شناسی

انواع جنبش‌های اجتماعی

جنبش اجتماعى وقتى پديد مى‌آيد که گروهى از افراد به‌گونه‌اى سازمان‌يافته درصدد تغيير يا حفظ برخى از عناصر جامعه برآيند. جنبش‌هاى اجتماعى با صورت‌هاى سادهٔ رفتار جمعى اين تفاوت را دارند که بسيار سازمان‌يافته‌تر هستند و عمرى بسيار طولانى‌تر دارند.

فرق عمدهٔ يک جنبش اجتماعى با يک نهاد اين است که جنبش در مقايسه با نهاد دوام کمترى دارد.

مثال:نمونه‌هاى جنبش اجتماعى عبارتند از: جنبش سياهان، جنبش آزادى زنان، جنبش ضدجنگ.  ويژگى‌هاى جنبش‌هاى اجتماعى همهٔ جنبش‌هاى اجتماعى در برخى از ويژگى‌ها با هم اشتراک دارند.
اين ويژگى‌ها عبارتند از: هدف‌هاى مشترک، برنامه‌اى براى تحقق اين هدف‌ها و يک ايدئولوژي.هر جنبش اجتماعى يک رشته هدف‌هاى کاملاً مشخص و جاافتاده دارد.

آن جنبش اجتماعى که بهبود وضع گروهى از مردم را در نظر دارد، در صورتى موفق خواهد بود که تغييراتى را که خواستار آن است را به‌عنوان هدف‌هاى خود تعيين کند.
برنامه‌هائى که براى رسيدن به اين هدف‌ها وجود دارند، ممکن است بسيار متنوع باشند و از اعتصاب مسالمت‌آميز گرفته تا آدمکشى و تخريب اموال عمومى را دربرگيرند.

ايدئولوژى همان عاملى است که اعضاء يک جنبش را گردهم مى‌آورد. ايدئولوژى نه تنها بايد از اوضاع اجتماعى موجود انتقاد کند، بلکه بايد هدف‌هاى جنبش و روش‌هاى دستيابى به اين هدف‌ها را نيز روشن سازد.  

انواع جنبش‌هاى اجتماعى

جنبش بيانگر:وقتى گروهى به اين نتيجه رسيده باشند که با موقعيت ناخوشايندى روبه‌رو شده‌اند، جنبش اجتماعى بيانگر ممکن است پديد آيد. افرادى که در اين جنبش شرکت مى‌کنند خواستار تغيير برداشتِ مردم از يک واقعيت ناخوشايند اجتماعى هستند و نه دگرگونى بنيادى آن واقعيت.مثال:بيشتر جنبش‌هاى مسالمت‌آميز مانند جنبش مقابله با آلودگى هوا و دفاع از محيط زيست، جنبش مبارزه با مواد مخدر و يا الکليسم در زمرهٔ اين‌گونه جنبش‌ها به‌شمار مى‌آيند.

جنبش واپسگرا يا ارتجاعى:
یک جنبش واپسگرا مى‌کوشد تا اوضاع را به وضع پيشين بازگرداند و در واقع عقربهٔ ساعت را به عقب برگرداند. افرادى که به اين جنبش مى‌پيوندند، از روندهاى جارى اجتماع آشکارا ناخرسند هستند.
مثال:کوکلوکس کلان نمونهٔ يک جنبش اجتماعى واپسگرا است. هدف عمدهٔ اين جنبش بازستاندن حقوق و آزادى‌هاى مدنى از سياهان و بازگرداندن آنها به اوضاع پيشين است.

جنبش پيشرو:
اين جنبش بر آن است که با ايجاد دگرگونى‌هاى مثبت در نهادها و سازمان‌ها، جامعه رابهبودبخشد.

مثال:جنبش کارگرى ايالات متحد در اوايل اين قرن، يک جنبش اجتماعى پيشرو بود.

جنبش محافظه‌کار:
جنبش محافظه‌کار مى‌کوشد تا از دگرگونى در جامعه جلوگيرى کند. افرادى که از اين‌گونه جنبش‌ها پشتيبانى مى‌کنند، وضع کنونى جامعه را خوشايندترين وضع مى‌پندارند.

مثال:افرادى که براى جلوگيرى از تصويب اصلاحيهٔ حقوق برابر زنان و مردان در آمريکا متشکل شده بودند، در واقع جنبش محافظه‌کارى را راه انداخته بودند. آنها معتقد بودند که قانون جديد ضد تبعيض جنسى ضرورتى ندارد و حتى ممکن است براى جامعه زيان‌هاى به‌بار آورد.