Get Mystery Box with random crypto!

ایرانیان و زندگی در شرایط ناپایدار دکتر علی میرزامحمدی (جامع | 📶درسگفتارهای جامعه شناسی

ایرانیان و زندگی در شرایط ناپایدار

دکتر علی میرزامحمدی (جامعه شناس)

چندی است درباره بسنده کردن به توافق‌های سیاسی موقت بین ایران با دیگر کشورها و مزایای نسبی آن برای گشایش‌های اقتصادی و معیشتی مردم صحبت می‌شود.

واقعیت این است که ایرانیان در طول دهه‌های پساانقلابی یاد گرفته‌اند که پایداری‌های سیاسی و اقتصادی جامعه ایران موقتی است و آنها «گوش به زنگ» ناپایداری‌هایی هستند که در آینده، زندگی فردی و اجتماعی آنها را تهدید خواهد کرد.

این ناپایداری‌ها فقط به دوره پساانقلاب اسلامی اختصاص ندارد و از سنتی دیرین برخوردار است. سنتی که بر اساس آن کاتوزیان در نظریه‌ «ایران، جامعه کوتاه مدت» معتقد است مجموعه شرایط و تحولات تاریخی، ویژگی‌ای را در تاریخ و جامعه‌ ایران ساخته که نتیجه آن نامشخص بودن آینده است و اینکه هر آن ممکن است همه‌چیز زیرورو شود.

پرسش کلیدی این نوشتار آن است که این ناپایداری ها چه نتایجی در ساختار زندگی اجتماعی ایرانیان به همراه داشته است. در این نوشتار به این آثار  و نتایج زندگی در  ایران پساانقلابی خواهیم پرداخت. 

برهم خوردن ساختار طبقاتی جامعه : توزیع نامتوازنِ «آثار زندگی در شرایط ناپایدار» موجب شده است برخی اقشار اجتماعی با سوء استفاده از این وضعیت، در میدان رقابتی نابرابر، پایگاه اجتماعی خود را ناعادلانه ارتقا دهند.

رشد تازه به دوران‌رسیده ها یا نوکیسه ها که  بدون پشتوانه صحیح یا زحمتِ متناسب با نتیجه، به مال یا مقامی می‌رسند نتیجه ناپایداری جامعه ایران است که آثار منفی زیادی بر جامعه ایران بر جای می‌گذارد. از جمله، انگیزه‌ دست یافتن به اهداف ارزشمند از راه های قانونی و شرعی را تضعیف می‌کند و افراد را به جستجوی میانبرهای غیرقانونی دست یابی به قدرت، ثروت و وجهه اجتماعی تشویق و ترغیب می‌کند.

یکی از عوامل تاثیرگذار در این میان آن است که شرایط ناپایدار جامعه ایران تعادل بین افراد بهره مند از هوش و استعدادهای متفاوت را به نفع آنهایی که بهره هوش اقتصادی یا سواد اقتصاد سیاسی بالاتری دارند به هم می‌زند. اینچنین افرادی می‌دانند در شرایط سیاسی و اجتماعی ناپایدار، سرمایه خود را چگونه جابجا کنند تا در این آشفتگی‌ها سود بیشتری نصیب آنها شود.

اما از سوی دیگر، اقشاری که از چنین دانش و بهره هوشی بهره‌مند نیستند یا فرصت و علاقه‌ای به این جابجایی‌های سرمایه ای ندارند در ساختار طبقاتی به طبقات پایین‌تر جامعه سقوط می‌کنند.

فرار سرمایه: شرایط ناپایدار جامعه ایران موجب فرار سرمایه در شکل های مختلف آن می شود. سرمایه در جایی که شرایط پایدار و امن باشد مسقر می شود. متاسفانه با شرایط ناپایدار هم  سرمایه انسانی و هم  سرمایه اقتصادی کشور به دیگر کشورها سرازیر می شود.

واژگونی ارزش‌های اجتماعی: با الهام از اینگلهارت شرایط ناپایدار ایران موجب شده  ارزش‌هایی که با بقا و زیست ایرانیان ارتباط بیشتری دارند در صدر قرار بگیرند و ارزش های فرامادی به حاشیه رانده شوند. دغدغه مردم در هرم نیازهای مختلف از سطوح بالا به سطوح پایین تنزل یافته است، به این معنا که مردم از دغدغه آزادی مطبوعات در دولت اصلاحات، به دغدغه‌هایی چون قیمت حامل‌های انرژی مانند بنزین در دولت اعتدال و قیمت نان در دولت فعلی سقوط کرده‌اند.

هم عقیده با «لنسکی»  در جوامعی که دغدغه «زندگی برای غذا» وجود دارد، اندیشه و رؤیاهای آنان پیرامون غذا سیر می‌کند و  گرایش‌های اقتصادی دامنه محدودی پیدا می‌کند. این‌چنین نظام‌های معیشتی، مانع گسترش مشاغل تخصصی، رشد ایده‌ها و خلاقیت‌ها می‌شوند. تقلا در این سطح، توان اندیشه برای تعلق‌خاطر و عزت‌نفس را از افراد گرفته و آن‌ها دیگر به دنبال ایده‌های خلاقانه نیستند. 

افزایش جرایم و آسیب های اجتماعی: رشد جرایم و آسیب های اجتماعی در نتیجه شرایط ناپایدار از یک طرف، ریشه در تزلزل نظام های معنابخش زندگی و تضعیف ارزش های اجتماعی و حتی واژگونی آنها دارد و از طرف دیگر با برهم خوردن ساختار طبقاتی جامعه در ارتباط است.

در شرایط ناپایدار، نظام های معنابخش دچار تزلزل می شوند چراکه دیگر نمی توانند روحيات آدم‌ها را با جهان‌بيني آنها هماهنگ ‌كنند. تجربه ناعدالتی و نابرابری که نتیجه آن در برهم خوردن ساختار طبقاتی جامعه و رشد نوکیسه ها ظاهر می شود خود به این پدیده دامن می‌زند.

شرایط ناپایدار، درک ایرانیان را از مفهوم آینده دچار اختلال کرده و آينده‌ی مبهم و دشواری دست يافتن به ارزش‌هاي مادي و معنوي، با تشدید تجربه سردرگمی و تهديد معنا، به رشد جرایم و آسيب‌های اجتماعی و گسترش پوچ‌گرایی در جامعه کمک کرده است.

@kavosh_garan