Get Mystery Box with random crypto!

_زیر دامنت شورت نپوش عروس... با خجالت دامنم رو پایین دادم که | 🖤Kɛɛρ łα∂y💋

_زیر دامنت شورت نپوش عروس...
با خجالت دامنم رو پایین دادم که ادامه داد.
_پسرم دل داره.مال زنشو نبینه مال‌کیو ببینه پس
_مامان جون... این حرفا چیه...
خیلی جدی و با اخم رو به روم ایستاد.
_اینا رو باید مادر ذلیل شده‌ت یادت می‌داد که الان نوه‌ی من هرروز با خشتک باد کرده نره سرکار!
از خجالت سر به زیر انداختم و لبم رو گاز گرفتم.
_لازم نکرده سرخ و سفید بشی !خوب گوش بده بهم
کی می‌تونست رو حرف خانوم بزرگ حرف بیاره؟!
_شب که شد دامن قرمزت که تو عروسی دختر انیس خانم پوشیده بودی و وسط زنا لنگ و پاچه‌ت بیرون بود و می‌پوشی.
_چشم...
_خانجون تاکید کن که شورت هم نپوش میخوام چاک بین پاشو از زیر دامنش ببینم
هردو با چشمای گشاد شده به امیر نگاه کردیم ولی اون دستمو گرفت و به سمت اتاق رفت و...
https://t.me/+fwCV04Tha2NjOGZk