Get Mystery Box with random crypto!

قدیم‌ها می‌گفتیم سپور. از سُپُرماق ترکی‌ست یعنی جاروکشی. این‌ | دهکده کتاب

قدیم‌ها می‌گفتیم سپور. از سُپُرماق ترکی‌ست یعنی جاروکشی. این‌ شغل به‌قدری تحقیرشده بود که نام خود را هم به ننگ آلود. برای همین فرهنگستان اسمش را گذاشت رفته‌گر. کارش همان بود، منزلتی که نداشت همان بود اما نامش شیک‌تر شد. باز اما حقارت اجتماعی این شغل واژه‌ی رفته‌گر را هم ناپسند کرد. فرهنگستان باز دست‌به‌کار شد و اسم تازه‌ساز پاکبان را برگزید. به‌قاعده محترم‌تر و دست‌نخورده‌تر. چیزی عوض نشد. نشان به آن نشانی که هرگز هیچ‌کس جرئت نکرد در محافل عمومی شغلش را بدون پسوند "شریف" به کار ببرد. "شریف" سرپوشی بود برای جبران ریاکارانه‌ی تحقیری که جامعه در حق‌ش روا می‌داشت. جامعه اگر به شرافت شغلش ایمان داشت مجبور نبود مدام این صفت را پشت نامش به کار ببرد. تابه‌حال شنیده‌اید بگویند پزشک، مکانیک یا آتش‌نشان شریف؟!
هرازگاهی هم می‌آوردندشان برنامه‌ی ماه‌عسل تا بابت پس دادن پول و طلایی که در زباله‌ها یافته‌اند تقدیر شوند. تقدیری که خود آبستن تحقیر بود. یعنی: که ای مردم! این بدبخت‌های بیچاره‌ هم می‌توانند دزدی نکنند، می‌توانند آدم باشند. تا‌به‌حال دیده‌اید پزشک، مکانیک یا آتش‌نشانی را به‌خاطر پس دادن پولی که پیدا کرده به ماه‌عسل دعوت کرده باشند؟ در کلام با آن‌ها مهربان بودیم و در خفا به هیچ‌شان گرفتیم.
من برای ارزیابی شغل‌ها محک بی‌نظیری دارم: "محک غیاب". می‌خواهید ببینید کی چه‌قدر برای جامعه مهم است؟ غیاب هر شغلی را که دوست دارید تخیل کنید و وضعیت جامعه را پس از آن بررسی کنید. آن‌وقت می‌بینید بسیاری از شغل‌ها که امروز در جامعه جبروتی دارند چه‌قدر بی‌مصرف، زالووار و بی‌مقدار می‌شوند. ردیف بودجه‌ی مشاغل دهان‌پرکن را ببینید. با این محک بسیاری‌شان با غیاب‌شان خدمت بیش‌تری می‌کنند تا حضورشان‌. بعد بگذارید کنار رفته‌گری که اگر یک روز نباشند همه‌ی ما شیک‌وپیک‌ها ناچاریم در فضولات خود شنا کنیم.
بگذریم! با این همه بی‌مهری اما فکر می‌کنم تو بازی روزگار را برده‌‌ای سپور عزیز! روزهای انتخابات کاندیداها مجبورند لباس تو را بپوشند تا ریا بفروشند و رای بخرند. تو آن‌قدر نماد خدمتی که نماینده‌ها مجبورند عکسی از بوسه به دستان تو منتشر کنند. حالا هم این کت‌شلواری‌های گردن‌کلفت ناچارند اسم‌شان را کنار اسم تو جا بزنند بلکه سهمیه‌ی واکسن تو جان عزیزشان را نجات دهد!
تو بی‌پولی، در این جامعه‌ کم‌منزلتی، بی‌صدایی، اما از عمق جان به تو حسودی می‌کنم. تو با جاروی چوبی‌ات آبروی گردن‌کلفت‌ها را برد‌ه‌ای، کاری که ما با این‌همه ادعا نکردیم.
پ.ن: خودم را در در غیاب خود وزن کردم. آب از آب تکان نخورد.

پ ن 2 : بازم سلمان امین عزیز

@KETABDEH