Get Mystery Box with random crypto!

سرم را بردم کنار گوشش و گفتم: 'یادت باشه! دوستت دارم. خیلی خیل | دهکده کتاب

سرم را بردم کنار گوشش و گفتم: "یادت باشه! دوستت دارم. خیلی خیلی دوستت دارم." سرم را بلند کردم. انگار که منتظر جواب باشم. چند لحظه‌ای سکوت کردم. دوباره در گوشش گفتم: "حمید! دوستت دارم." یاد آن جمله‌ای افتادم که حمید شب قبل از رفتن گفته بود: "فرزانه! دلم رو لرزوندی، ولی ایمانم رو نمی تونی بلرزونی." در گوشش حلالیت خواستم. گفتم: "حمیدم! ببخش اگر دلت رو لرزوندم. من رو حلال کن. شهادتت مبارک عزیزم. سلام من رو به سیدالشهداء برسون. به حضرت زهرا بگو هدیهٔ من رو قبول کنن."

یادت باشد...
محمدرسول ملاحسنی