Get Mystery Box with random crypto!

کتابدونی

لوگوی کانال تلگرام ketabdooni — کتابدونی ک
لوگوی کانال تلگرام ketabdooni — کتابدونی
آدرس کانال: @ketabdooni
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 127.73K
توضیحات از کانال

@ketabdoniads تبلیغات
@ketabdooni کانال کتابدونی
Instagram.com/ketabdoni اینستاگرام
101 کتابی که قبل از مرگ باید بخوانیم

Ratings & Reviews

3.33

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

2

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 197

2022-08-31 16:36:02
#دانستنیهای_ادبی

«بئاتریس پورتیناری» دختر یک بانکدار ثروتمند فلورانسی بود که دانته زمانی که فقط ۹ سال داشت عاشق او که همسن خودش بود، می شود. دانته به مدت ۹ سال مخفیانه عاشق بئاتریس بود ولی در این مدت حتی یک کلمه با معشوق سخنی هم نگفت، اما در هجده سالگی وقتی دانته روی پلی در نزدیکی رود آرنو بود، بئاتریس به همراه دو بانوی مسن‌تر از همان محل می گذشتند، در این زمان بئاتریس رو به دانته می کند و به او درود می‌گوید. دانته بعدها چنین می‌نویسد :

«نخستین بار بود که با من سخن می‌گفت! چنان سراپا آکنده از شادمانی شدم گوئیا عالم به دور سرم می‌گردید، چنان‌که ناگزیر گشتم از برابر دیدگان دیگران دوری گزینم.»

اما این عشق به وصال نرسید زیرا بئاتریس با مرد دیگری ازدواج کرد و سه سال بعد در سن بیست و چهار سالگی درگذشت. اما عشق بئاتریس تا آخر عمر با دانته باقی ماند و چنان تاثیری بر او داشت که دانته دو اثر مهمش یعنی «زندگانی نو» و «کمدی الهی» را تحت تاثیر آن نگاشت.


@ketabdooni
1.4K views13:36
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 15:17:02
تنها در صورتی در لحظه‌ی مرگ افسوس خواهم خورد که مرگم به خاطر عشق نباشد...



#گابریل_گارسیا_مارکز


@ketabdooni
1.6K views12:17
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 14:52:47 تعداد محدود از ظرفیت کارگاه باقیمانده

@iranedu
1.6K views11:52
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 14:51:47
بیست و هفتمین کارگاه مجازی #نویسندگی کتابدونی
شروع دوره شهریورماه ۱۴۰۱
مدرس: #نیلوفر_لاری_پور نویسنده و ترانه سرا

هر کجای جهان و ایران که هستید می‌توانید در پانزدهمین #کارگاه_نویسندگی_کتابدونی شرکت کنید.
ظرفیت بسیار محدود
پرداخت قسطی

ثبت نام و اطلاعات بیشتر

@iranedu
1.5K views11:51
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 14:48:37 اتمام ظرفیت ثبت نام
1.4K views11:48
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 13:51:01
#یک_قاچ_کتاب

_ عاشق بوده‌ای ستار؟!
+ عاشق زیاد دیده‌ام.
_ راه و طریقش چه جور است، عشق؟
+ من که نرفته‌ام برادر؟
_ آن‌ها که رفته، چی؟ آن‌ها چی می‌گویند؟
+ آن‌ها که تا به رفته‌اند، وانگشته‌اند تا چیزی بتوانند بگویند.
_ به جد می‌پرسم ستار!
+ من هم به جد جواب می‌دهم به جان همدیگر. آنکه عاشق است، خودش هم را نمی‌تواند ببیند تا بتواند حال خودش را وصف کند.


#کلیدر
#محمود_دولت_آبادی

@ketabdooni
1.6K views10:51
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 12:49:34 #داستان_ها_ی_واقعی
#هاچیکو


در سال 1923 یک سگ نر سفید دو ماهه از نژاد آکیتا زمانی که قرار بود از طریق قطار، از شهر اوداته به توکیو منتقل شود، در ایستگاه شیبوئی در حومه ی توکیو، قفس حاملش از روی باربر سقوط کرده و کاغذ آدرسش گم می شود. سگ بیچاره مدتی را در ایستگاه شیبوئی سرگردان بود تا اینکه دل یکی از مسافران به حال او می سوزد و سگ را با خود به خانه می برد. مرد مسافری که سگ را با خود به خانه برد، استاد دانشگاه توکیو پروفسور «شابرو اوئنو» بود.

پروفسور نام سگ را بر اساس عدد هشتی که روی قلاده سگ نوشته شده بود «هاچیکو» می گذارد. پروفسور چنان دلبسته هاچیکو می شود که تمام وقتش را صرف نگهداری سگ می کند،  این کار در آن روزگار در ژاپن غیر معمول بود. با گذشت زمان رابطه ی عاطفی عمیقی بین هاچیکو و پروفسور شکل می گیرد.

از آنجاییکه خانه ی پروفسور در حومه ی شهر قرار داشت، پرفسور مجبور بود هر روز با قطار رفت و آمد کند، از این رو هاچیکو یاد گرفته بود که پرفسور هر روز دقیقا سر ساعت چهار بعداظهر به خانه بر می گردد، در نتیجه کمی قبل از این ساعت هاچیکو به ایستگاه می رفت تا دقیقا راس ساعت چهار در ایستگاه از صاحبش استقبال کند. این کار هاچیکو آنقدر جالب بود که به تدریج همه ی کسانی که به ایستگاه قطار شیبوئی می آمدند، هاچیکو را می شناختند. این کار ادامه داشت تا اینکه در سال 1925 پروفسور در محل کارش به طور ناگهانی سکته کرده و می میرد، در آن روز هاچیکو از چهار بعداظهر تا پاسی از شب در ایستگاه شیبوئی منتظر بازگشت صاحبش می ماند، اما خبری از پروفسور نمی شود.

هاچیکو فردای روز مرگ پروفسور هم به ایستگاه می رود و رفتار غیر معمول او از این زمان شروع می شود، گویا سگ نمی خواست قبول کند که صاحب عزیزش دیگر هرگز از قطار پیدا نخواهد شد، در نتیجه هاچیکو هر روز راس ساعت چهار بعد از ظهر در ایستگاه شیبوئی منتظر بازگشت پروفسور می ماند. بارها هاچیکو را از ایستگاه قطار راندند ، اما او هر بار دقیقا خودش را راس ساعت به ایستگاه می رساند، این رفتار آن چنان عجیب بود که به تدریج مورد توجه روزنامه ها نیز قرار گرفت و خبر هاچیکو را به عنوان سگی وفادار به چاپ رساندند .

هاچیکو دقیقا نه سال یعنی تا زمان مرگش در 1934 هر روز مشتاقانه منتظرصاحب محبوبش می ماند و هرگز از عدم بازگشت او دلسرد نمی شد. بعد از مرگ هاچیکو به یاد او و به احترام وفاداری بی مثلش ، مجسمه ی برنزی از او رو به ایستگاه قطار شیبوئی ساخته می شود ، هر چند در طی جنگ جهانی دوم این مجسمه به طور کامل تخریب شد، ولی دولت ژاپن دوباره آنرا می سازد و این چنین هاچیکو رو به ایستگاه شیبوئی بعد از گذشت سالها همچنان منتظر بازگشت پروفسور مانده است.


@ketabdooni
1.8K views09:49
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 11:50:58 #موسیقی_خوب_گوش_بدیم


تذکر ترجمه شعر در بالا آمده است این ترانه را نانسی سیناترا خواننده ی آمریکایی در سال ۱۹۶۶ منتشر کرد و در آن سال به رتبه ی یک جداول موسیقی آمریکا و بریتانیا رسید.



@ketabdooni
1.8K viewsedited  08:50
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 11:50:01
#موسیقی_خوب_گوش_بدیم

 These Boots Are Made For Walkin' 

ترانه

#این_چکمه_ها_برای_راه_رفتن_ساخته_شده_اند

Nancy Sinatra


خواننده #نانسی_سیناترا


تو همیشه میگی یه چیزی برای من گرفتی
چیزی که تو اسمشو گذاشتی عشق، اما اعتراف می کنم
تو زمانی که نباید، گول خوردی
و حالا کس دیگری همه چیزایی که تو بهترین می دانستی را برای من می گیرد
این چکمه ها برای راه رفتن ساخته شده اند
و این چیزی است که اینها انجام خواهند داد
یکی از این روزها، این چکمه ها روی تو راه خواهند رفت
آره
تو ادامه می دهی به دروغ گفتن،
زمانی که وقتشه راست بگی
و تو ادامه می دهی به باختن زمانی که نباید شرط ببندی
به همان روال ادامه می دهی،زمانی که وقت تغییرِ
حالا هر چیزی که باید درست می بود،درست شده،
ولی تو هنوز درست نشدی 
این چکمه ها برای راه رفتن ساخته شده اند
و این چیزی است که اینها انجام خواهند داد
یکی از این روزها، این چکمه ها روی تو راه خواهند رفت
تو به بازی کردن ادامه می دهی
وقتی نباید بازی کنی
و فکر می کنی هیچ وقت نمی سوزی
من الان یک بسته کبریت جدید پیدا کردم،آره
و چیزی که اونا میدونن اینکه تو فرصت یاد گرفتن نداری ..




@ketabdooni
1.8K views08:50
باز کردن / نظر دهید
2022-08-31 10:49:02
مسئله‌ای که در مورد حقیقت وجود دارد،
همین است که افتضاح است.


از کتاب من گاهی دروغ می‌گویم
#آلیس_فینی


@ketabdooni
1.9K views07:49
باز کردن / نظر دهید