Get Mystery Box with random crypto!

دارد، زن چادری ساک به دست است. او اگرچه تنها در هنگامی که احمد | کتابهای من

دارد، زن چادری ساک به دست است. او اگرچه تنها در هنگامی که احمد پول را پیدا می کند، حضوری فیزیکی در داستان دارد؛ اما به خاطر شکی که احمد دچار آن می شود- آیا صاحب ده تومانی زن چادری است؟- به نوعی در سراسر داستان در ذهن احمد حضور دارد و سایه وار، ذهن و فکر او را تحت الشعاع خود قرار می دهد.
زمان تقویمی داستان در قبل از انقلاب است و نویسنده اشاره کاملی به آن نمی کند و در زمانی است که در حیاط خانه ها در حوض از تلمبه آبی استفاده می شده( صفحه ۲۰) و قیمت خودنویس هم ده تومان بوده است. با این وجود به دلیل موضوع داستان و رویکردی که نویسنده اثر در بیان موضوعات مهم برای نوجوانان اتخاذ کرده است می توانست برای نوجوانان امروز نیز حاوی درونمایه و پیامی مناسب و تاثیرگذار باشد، اما با این حال به نظر می رسد اقدامی که احمد در انتهای داستان می گیرد در تصمیمش می تواند نوعی بدآموزی برای نوجوانان به همراه داشته باشد. نویسنده با این عمل احمد، نوعی نگرشی آنارشیستیک و هرج و مرج طلبانه را برای نوجوانان ترویج می کند که حتی می تواند حاوی بدآموزی و رفتاری ناپسند باشد. اینکه چرا احمد به حرفهای پدرش درباره ده تومانی که پیدا شده عمل نمی کند، نویسنده چندان به دلایل و چرایی بی توجهی احمد به حرفهای پدر نمی پردازد. نویسنده شخصیت پدر را مردی مذهبی به تصویر کشیده که نسبت به حلال و حرام حساسیت خاصی دارد، اما با این حال چندان او را وارد داستان نمی کند و حضور این شخصیت در خانواده سایه وار است و ارتباط چندانی بین احمد و او وجود ندارد. شاید به همین خاطر هم هست که احمد چندان نظرات پدر را جدی نمی گیرد و حتی نمازی را نیز که می خواند از روی ترس از پدر است.
پیدا کردن ده تومانی که از همان ابتدای داستان اتفاق می افتد، تعلیق و کشش خوبی تا انتهای داستان ایجاد کرده است. خواننده تا پایان اثر، علاقه مند و کنجکاو می شود تا بداند احمد با ده تومانی چه می کند. درگیری های ذهنی احمد و پرداختی که نویسنده از شخصیت او انجام می دهد، به گونه ای است که خواننده نمی تواند به سرانجام سرنوشت پول پی ببرد و همین امر باعث شده تا با پیرنگی محکم و حساب شده روبه رو باشیم. اگرچه پیرنگ داستان ساده است و خیلی پیچیده هم نیست و ماجراهای زیادی هم در داستان گنجانده نشده؛ اما نویسنده موفق شده مهمترین وی‍ژگی را که در داستانهای معمایی وجود دارد تعلیق و دلهره زایی- برای خواننده به ارمغان آورد.
روایت داستان بر عهده دانای کل محدود به احمد است که با هوشمندی انتخاب شده است. این زاویه دید با تمرکز بر شخصیت اصلی به خوبی به ظرایف شخصیت پردازی احمد کمک می کند و زوایای روانی و درونگرایی او را به خوبی بازتاب می دهد. ده تومانی رفته رفته و با گذشت ساعتها، زندگی احمد را دچار آشفتگی های ذهنی و درونی می کند و به گونه ای او را تغییر می دهد که حتی در ظاهر او نیز اثر کرده و مادرش به خوبی بدون اینکه چرایی آن را بداند از این دگرگونی با خبر می شود.
نویسنده در کابوس دومی که احمد می بیند- خاله کـــوکب به احمـد می گوید که سه روز است ده تومانی اش را گم کرده است- آن را به گونه ای روایت می کند که خواننده از ابتدا از کابوس بودن آن خبری ندارد و بعد از بیدار شدن احمد است که می فهمد همه چیز کابوس بوده است. این کابوس در زمانی پیش می آید که احمد تصمیم گرفته صبح قضیه پول را به پدر و مادر بگوید. به نظر می رسد اگر نویسنده ماجرای خاله کوکب و پول گم کردنش را کابوس احمد نمی دانست و در واقعیت اتفاق می افتاد با ایجاد نقطه عطفی بسیار تاثیرگذار می توانست گره داستان را پیچیده تر کند و بهره بیشتری از این وضعیت پیش آمده ببرد.
پرداخت داستان بسیار حرفه ای است و توصیفها اغلب پویاست. نویسنده در روایت اثر جزئی نگر و ریزبافت عمل می کند و خواننده در هنگام خواندن داستان، احساس خستگی نکرده و به راحتی داستان را دنبال می کند و بدون هیچ توضیح اضافی از طرف نویسنده، قصه داستان را تا انتها پی می گیرد.