Get Mystery Box with random crypto!

خانه فرهنگ گیلان

لوگوی کانال تلگرام kfgil — خانه فرهنگ گیلان خ
لوگوی کانال تلگرام kfgil — خانه فرهنگ گیلان
آدرس کانال: @kfgil
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 1.22K
توضیحات از کانال

پایگاه تلگرامی موسسه فرهنگی «خانه فرهنگ گیلان»
رشت، انتهای ساغریسازان، روبه‌روی کوچه‌ بلورچیان، بن‌بست سمیعی
تماس با ما:
@a_yazdaani
kfarhanggil@yahoo.com
تلفکس: 33354852-013

Ratings & Reviews

3.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

2

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

0

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-08-30 10:19:09 فقط نگرانم این مردمی که آنجا هستند، این را همه جا گفتم، گفتم از چیزی که در اینجا دارید مراقبت کنید، نه شعار بدهید و نه شلوغ کنید. مراقبت کنید. داشته‌های خودمان را قدر بدانیم و مراقبت کنیم. ما از این دور شدیم. فقط می‌گویم به این کیفیت فکر کنیم و نگوییم که یلدا ابتهاج دختر سایه آمده و ماجرای عجیبی اتفاق افتاده [است]. ما که نمی‌خواهیم قهرمان‌سازی کنیم. باید متوجه باشیم که چه چیزی باعث شده این حادثه پیش بیاید و این ارزش‌هایی هستند که بیرون از جهان ما و کشور ما نیستند، ارزش‌هایی هستند که همه با آن‌ها بزرگ شدیم. متوجه‌ی داشته‌های خودمان نیستیم و از آنها مراقبت نمی‌کنیم. من مطمئنم تجربه‌ی امشب آقای ثقتی که در جمع قرار گرفتند و با خوشحالی جمعی شریک شدند، با تجربه‌ی صبح ایشان، در دفترشان متفاوت است. وقتی از آنجا[مزار] بیرون آمدم، مأمور را دیدم، خواستم بروم بگویم که ممنونم از مردم مراقبت می‌کنید تا سهم خودم را ادا کنم.
بنابراین راه سخت و پیچیده است اما غیر ممکن نیست. فقط باید شناخت خود را بیشتر کنیم و داشته‌ها و توانایی‌های خود را بشناسیم و از آن مراقبت کنیم و به یک چیزی باور داشته باشیم، چون باور ما را به سمت جلو هل می‌دهد. چون با اعتراض کردن و مقابل هم ایستادن و حذف کردن‌ها به جایی نمی‌رسیم. این به‌خصوص درباره‌ی جمع‌های فرهنگی و انجمن‌ها صادق است که همیشه این اتفاق می‌افتد؛ که همیشه بعد از چند سال این و آن قهر می‌کنند و می‌روند. این نمونه‌ای است که وجود دارد. ولی ما راهی جز این نداریم که مشکلات را از همینجا و در درون خودمان حل کنیم. این راهی که تا حالا رفتیم جواب نداده است و می‌توانیم به آن فکر کنیم و راهی را از آن نمونه پیدا بیابیم. الان هم که حرف‌های دیگری زده می‌شود. اینکه کتابخانه‌ی مرکزی را به جای دیگری تبدیل کنند و یا حوزه‌ی هنری را تبدیل به موزه‌ی وسایل سایه کنند. اگر این اتفاقات بیفتد، نفع عمومی در آنها است. خود من باید یک سری از چیزهایی که مربوط به پدرم است را بخشی به تهران و بخشی دیگر را به رشت منتقل کنم. یعنی حرکتی انجام گرفته است که خودش زاینده‌ی حرکت‌های بعدی است. یا اینکه می‌گویند بنیادی باز کنند. سال‌هاست دارم سفارشش را می‌کنم که به‌نظر با مشکلاتی روبه‌رو است. پس اتفاقی افتاده که زاینده‌ی اتفاقات دیگری است. اگر درست حرکت کنیم و از آن مراقبت کنیم، یقیناً در مسیری خواهیم رفت که به نفع ماست.
@kfgil
183 views07:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 10:19:09 حضور «یلدا ابتهاج» در نشست شورای عالی خانه‌ فرهنگ گیلان

بخشی از یادگار‌های پدرم را به رشت اهدا می‌کنیم

خانه‌ فرهنگ گیلان، ماهان سیارمنش:
دوشنبه ۷ شهریور ۱۴۰۱ ساعت ۲۱:۳۰ اعضای هیات مدیره، برخی از موسسین، یاوران و اعضای پیشکسوت خانه‌ی فرهنگ گیلان، میزبان «یلدا ابتهاج» بودند.
در این نشست «یلدا ابتهاج» پیرامون شخصیت، جایگاه، شعر «سایه» و اتفاقات اخیر گفت: «نوع رفتار و منش سایه نسبت به همه چیز مقداری متفاوت است. الان از مزار [ایشان] می‌آیم. تقریبا هر شب ساعت‌های مختلفی در آنجا بودیم. وقتی گفتم که من به‌عنوان فرزند، پدرم را به شما می‌سپارم، نیازی به گفتنش نبود، ولی مردم درکش کردند و به شکل‌های مختلف پاسخش گفتند. ولی من وسیله‌ای هستم بین این دو طرف [مردم و مسوولین]. این اتفاق تنها به این خاطر افتاده است که خود سایه از مرزهایی عبور کرده[بود]. یک بخش کلام است که به نظر من این آدم کم‌شعرترین شاعر معاصر است. از کتاب‌‌ها و مقدار اشعارش ببینید. حساسیتی که به کلام داشت. کمترین کلماتی که حاشیه و غلو در آن نیست و حرف‌هایش را به سر راست‌ترین حالت ممکن بیان می‌کند. در عمل هم شیوه‌ی زندگی او بدون حاشیه بود و تنها چیزی هم که پاسخی بر این ادعا است حرف مردم است.
در زمانی که مسئولان هنوز تصمیمی نگرفته بودند، مردم به خانه‌ی ارغوان می‌رفتند. یعنی عزاداری خود را شروع کرده بودند و آواز می‌خواندند و مسئولین جدل می‌کردند که کجا باید باشد. اما مردم کار خودشان را می‌کردند. امشب آقای «ثقتی» [مدیرکل اداره‌ی فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان] به‌طور غیر رسمی به آنجا [مزار سایه] آمدند و بدون میکروفون صحبت ‌کردند. از دیدن‌شان در آنجا تعجب کردم. در جمعی صمیمانه صحبت کردند. اتفاق خوبی که در آنجا افتاد این است، آدم‌هایی که جلو نشسته بودند، گوش می‌کردند و دیالوگی برقرار شده بود. هم تشکر می‌کردند و هم خواسته‌های خود را برای آرامگاه می‌گفتند و ارتباط خیلی ساده‌ای خارج از چارچوب رسمی و اداری برقرار شده بود. این اتفاق امشب، برای من اتفاقی جدیدتر از آن چیزی است که افتاده[است]. اینها همه نشانی‌اند. اگر از این نشانه‌ها رد شویم، فرصت را از دست داده‌ایم. امیدوارم خود این آقایان این نشانه‌ها را جدی بگیرند و بازنگری‌ای در رفتار خود داشته باشند. اما برای مایی که امروز اینجا نشستیم و داریم صحبت می‌کنیم، به‌نظر من خود این قابل بازنگری است. سایه آدمی است که کم حرف زده و زیبا حرف زده [است]. در عملش هم صداقتی به کار برده بود که جایی برای کف زدن و دست زدن دیگران باقی نمی‌گذاشت. گرچه حرف و سخن است و کسانی که آنجا نشسته بودند، حرف‌هایی برای گفتن داشتند. تمام اینها نتیجه‌ای دارند که به‌نظرم قابل توجه هستند و قابل درس گرفتن هستند. چرا این چیز غیر ممکن اینجا اتفاق افتاد؟ چند شب پیش، آقایی گفت که شما قسمتی از پازل را در اینجا پر کردید. متوجه این حرفش شدم. در شهری که خانه‌ی مادری سایه خراب شده است. یعنی محل تولد سایه، محل تولد گلچین گیلانی، این شهر الان نشانه می‌دهد که خواهان حفظ مفاخرش هستند. آن‌روز آن خرابی[تخریب خانه‌ی مادری ابتهاج] به وجود آمد. چرا؟ دلایل مختلفی دارد. اگر کسانی بنشینند به این مسئله فکر کنند و آنالیز کنند که کجای کار ما خطا دارد که این اتفاقات تکرار می‌شوند و در این اتفاقی که حالا افتاده، چه کیفیت جدیدی رخ داده که این خطا تکرار نمی‌شود، بلکه به نتیجه‌ و نفع عمومی تبدیل می‌شود. همین امشب که آقای ثقتی صحبت می‌کردند؛ البته این را هم بگویم که من در گفت‌وگوهای ایشان شرکت داشته‌ام و می‌دانم آن‌ها هم انسان هستند و با مشکلات زیادی روبه‌رو هستند و حتی اگر خودشان هم بخواهند، فشارهای دیگری هم روی‌شان است. ولی همین امشب چهره‌ی این آدم برایم جالب بود. تمام آن فشارها از بین رفته بود. چهره‌ی این آدم مانند چهره‌ی همه‌ی مردم درخشان بود. به‌محض آنکه شما خوشحالید، احساس خوشبختی می‌کنید. و تمام تلاش ما این است که به این خوشبختی و آرامش برسیم. امنیت در واقع با تفاهم حاصل می‌شود. مثلاً خانمی در آنجا گفت که آقا شما نه صندلی آوردید و نه میکروفن؛ گفتم ساکت باش. حالا که این آقا دارد صحبت می‌کند چیز دیگری می‌گویید. اعتراض کردن‌های ما بیجاست. گاهی اعتراض کردن‌های ما، نوع استفاده‌ی ما از کلمات درست نیست. بنابراین حرافی و دور شدن از عمل و حاشیه‌های اضافی درست کردن، همه‌ی اینها بی‌خود است. راحت‌ترین راه همین زبان فارسی است که با آن صحبت می‌کنیم. در واقع به شیوه‌ای می‌توانیم راه پیدا کنیم و ببینیم که با این مشکلات چه می‌توان کرد، نه اینکه مشکل روی مشکل اضافه کنیم. و این اتفاقی که اینجا افتاد، جا دارد که به آن فکر کنیم و به آن بپردازیم که این کیفیت چیست. ولی تا وقتی‌که ماهیت آن را نشناسیم، نمی‌توانیم قدم بعدی را برداریم، چون بعد خطاهای قبلی را تکرار می‌کنیم.
174 views07:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 15:57:42 درختچه‌‌ای که «همایون شجریان» اهدا کرده بود کمی آن‌سو‌تر به یاد رفاقت «محمدرضا شجریان» با سایه به یادگار و به پاس سالها دوستی در خاک ریشه گرفت. مهمانان ویژه فاتحه سر دادند، یلدا و برادران برای آخرین بار پدر را نظاره شدند. کم کم صحنه از مسوولین برگزارکننده خالی شد، پاکبانان و کارگران شهرداری به صحنه آمدند و رُفت و روب را آغاز کردند. آفتاب وسط آسمان رسیده بود، تصویربرداران رسانه‌ی ملی در حال جمع‌آوری تجهیزات بودند. همه که رفتند عده‌ای از دوست‌داران ابتهاج هنوز مانده بودند، تا آخرین وداع را با رفیق قدیمی‌شان داشته باشند زیر سایه‌ی درخت ارغوان، در باغ محتشم رشت!

عکس از: حامد اریب
@kfgil
388 views12:57
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 15:57:41 گزارشی اختصاصی خانه‌ فرهنگ گیلان از مراسم تدفین امیرهوشنگ ابتهاج در رشت

سایه‌ی درخت ارغوان در باغ محتشم رشت

مزدک پنجه‌ای

ساعت را روی شش و نیم صبح کوک کردم. زنگ که به صدا در آمد از خواب پریدم و بدون درنگ، لباس پوشیدم. به یکی از حلیم فروشی‌های در راه سر زدم. یکی از دوستان شاعر با دوستش نشسته بود و غذا سفارش داده بود. همان اول صبحی فهمیدم که روز شلوغی را خواهیم داشت. غذایش که تمام شد گفت خیابان ورودی به محل تدفین را بسته‌اند. باید در خیابان رودباری جایی برای پارک کردن پیدا کنی. غذا را خورده‌نخورده راهی شدم. درست گفته بود. با نوار زرد رنگی آن وقت صبح، راه را بسته بودند و ترافیک سنگین بود. ماشین را زیر درختی پارک کردم و پیاده در مسیر شدم. چهره‌هایی آشنا و غریبه در تردد بودند. اول صبح چیزی حدود ۵۰۰ نفری می‌شدند. خیابان هنوز سایه داشت و آفتاب بر پوست نمی‌لغزید. هنوز شرجی هوا توی تن نمی‌زد. در مسیر چند بنر که تصویر سایه بر آن نقش بسته بود، نصب شده بود. شعرها البته بیشتر بر مبنای سیاست اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی گیلان انتخاب شده بود و البته از شعرهای معروف سایه خبری نبود. به محل دفن رسیدم. هنوز قبر پر از گِل بود. کارگران شهرداری مشغول نصب فنس‌ها بودند. صفحه‌ی نمایش و باندها در خیابان چیده شده بود. کارمندان اداره ارشاد، حوزه هنری و برخی از مقامات و مسوولین امنیتی نیز پای کار بودند. انتظامات همان اول صبح به‌طور محترمانه، مردم را از محل تدفین دور می‌کرد. خبرنگاران و عکاسان را هم پس از چندی به بیرون هدایت کردند. مجری که شاهد ازدحام جمعیت بود، بارها از مردم خواست از محل دفن خارج شوند و به سمت خیابان بیایند. گوشه‌ای از خیابان تجمع زیاد بود و نظرم را جلب کرد. روی زمین تعداد قابل توجهی پوستر بود و ضمیمه‌ی روزنامه اطلاعات که پشت و رو تصویر سایه را در خود داشت. عده‌ای هم برای خود پلاکارد درست کرده بودند و آن را بالای سر می‌بردند و سوژه ی عکاسان شده بودند. چهره‌های متفاوت بسیاری آمده بودند از فعالان سابق چپ تا هنرمندان، علاقه‌مندان و مردمی که صرفا بر پایه‌ی فضای مجازی، سایه را می‌شناختند. دیگر ساعت نزدیک هشت صبح بود. با حامد اریب که می‌دانستم در باغ رضوان برای تهیه فیلم و عکس حضور دارد، تماس گرفتم. نزدیک محل تدفین بودند. پس از چندی با اعلام مجری مبنی بر اینکه تا چند دقیقه دیگر مراسم برگزار خواهد شد، بر تعداد اشخاصی که خود را به نزدیکی‌های سن می‌رساندند، افزوده می‌شد و کار برای خبرنگاران و برگزارکنندگان مراسم بسیار سخت شده بود. پادکست شعرخوانی سایه بارها از بلندگوها پخش شد و هر بار در گوشه و کنار، چهره‌‌ی گریان دوستداران سایه را می‌شد، دید. عده‌ای از همسایگان روی بالکن منازل تماشاگر مراسم بودند. این سو برخی شعرهایش را با صدای بلند همنوایی می‌کردند. ایران ای سرای امید... ،عده‌ای برایش کف می‌زدند...
تابوت را که آوردند، «درود بر سایه» دم گرفت و همنوایی آن طنین انداز شد. «یلدا ابتهاج» از امانتی‌ای گفت که پس از مذاکرات گسترده [شما بخوانید مخالفت‌ها]، طبق وصیت پدر به رشت و مردم رشت سپرده شد. بعد از ایشان «احمد جلالی» سفیر سابق ایران در یونسکو، «علی اکبر شکارچی»، «علی جهاندار»، «علی دهباشی»، «ناصر مسعودی»، دکتر «باقری» و... سخنرانی کردند.
«ناصر مسعودی» به پیشنهاد رسانه‌ی ملی برای مصاحبه پاسخ رد داد و البته هنگام سخنرانی به طور کنایه‌آمیز به دولتمداران گوشزد کرد که بسیار زود فراموش می‌شوند و این سایه‌ها هستند که در دل تاریخ می‌مانند.
در دل جمعیت پیرمردی مو سفید، کراوات زده خود را به سمت ناصر مسعودی رساند، خانمی که همراهش بود از مردم راه عبور می‌خواست و گفت: اگر استاد «امانی» را می‌شناسید راه بدهید. «غلامرضا امانی» که نزد «ناصر مسعودی» آمد، یکدیگر را در آغوش کشیدند. مدتی گذشت و مراسم تدفین آغاز شد. حالا بیش از سه‌هزار نفر در مراسم حضور داشتند. در گوشه و کنار مسیر هر کس دسته‌ای تشکیل داده بود و شعرهای سایه را می‌خواند.
وقت تدفین که شد، مهمانان ویژه را به محوطه‌ی جایگاهِ دفن هدایت کردند. نکته‌ی قابل توجه آنکه کمتر چهره‌های عرصه‌ی شعر آمده بودند و بیشتر چهره‌های مطرح موسیقی حضور داشتند. آیا این به واسطه‌ی دعواهای اخیر ما‌بین روشنفکران بود!؟
هنگام تدفین از هر طرف دوربین بود که روی قبر زوم شده بود. خبرنگارها، تصاویر را تندتند مخابره می‌کردند. عده‌ای از روی دیوار حوزه‌ی هنری به شکار سوژه می‌پرداختند. گاه شعارهای نامفهومی از آن دور شنیده می‌شد، برای من کلمه‌ی «رفیق» ملموس بود و لابد برای سایه که آن دور دست‌ها او را «رفیق» می‌خواندند، معنای بیشتری از خاطرات دور را به همراه داشت.
367 viewsedited  12:57
باز کردن / نظر دهید
2022-08-28 08:51:56
جرگه با همکاری خانه فرهنگ گیلان برگزار می‌کند:

سالِ سی، با گیله‌وا
بازخوانی سه دهه پویش در تاریخ و فرهنگ گیلان
نشست سوم؛ نگاهی به سالِ دومِ گیله‌وا/ ۱۳۷۲

با حضورِ: محمدتقی پوراحمد جکتاجی
سخنران مهمان: رحیم چراغی

پنجشنبه | ۱۰ شهریور ۱۴۰۱ | ساعت ۱۸

@kfgil
235 viewsedited  05:51
باز کردن / نظر دهید
2022-08-27 19:59:17
انیمیشن کوتاه پوتین ساخته ایمان شکیب از فیلمسازان گیلانی و عضو خانه فرهنگ گیلان، کاندیدای بخش اسکار دانشجویی شد. تبریک به این فیمساز جوان و به امید موفقیت‌های بیشتر.
@kfgil
256 views16:59
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 20:50:48
به اطلاع هنرمندان و دوستداران فرهنگ و هنر می‌رساند مراسم خاکسپاری یادایاد امیر هوشنگ ابتهاج، شنبه ۵ شهریور، ساعت ۸ صبح در باغ محتشم رشت برگزار می‌شود‌.
@kfgil
897 viewsedited  17:50
باز کردن / نظر دهید
2022-08-22 15:49:54
#برنامه_ماهانه_شهریور۱۴۰۱
@kfgil
479 views12:49
باز کردن / نظر دهید
2022-08-19 11:19:28 شب فیلم‌ کوتاه انزلی در خانه فرهنگ گیلان برگزار شد.

در پی برنامه شب‌های فیلم گروه سینمای خانه فرهنگ گیلان، این‌بار علاقمندان و فیلم‌سازان در عمارت خانه فرهنگ گیلان به تماشای مستندها و فیلم‌های کوتاه دهه هشتاد و نود، انزلی نشستند که از پرکارترین و خلاق‌ترین فیلمسازان در حوزه فیلم کوتاه و مستند برخوردار بوده است.
در این نشست که به اجرا و میزبانی نواب محمودی، مدرس و فیلمساز برگزار گردید، زهره زمانی، فیلمساز و رئیس انجمن سینمای جوان، دفتر انزلی و محمد گذرآبادی، فیلمساز، نویسنده و مترجم به عنوان مهمان در برنامه حاضر بودند، در ابتدا خانم زهره زمانی با ذکر این نکته که سینمای جوان در انزلی ریشه‌ای بسیار قدیمی دارد و از اساتیدی مثل آقای فرهاد مهرانفر، علیرضا غاروریانی، الله‌کرم رضایی و … که در آن زمان پیشرو بودند نام برد، کسانی که در دهه ۶۰ توانستند کانون فیلم انزلی را راه‌اندازی کنند و از آنجا بود که بسیاری از جوانان علاقمند انزلی با مقوله سینما و فیلم کوتاه آشنا شدند و بسیاری از آنان بعدها از موفق ترین فیلمسازان فیلم کوتاه ایران شدند و توانستند فیلم‌های درخشانی مخصوصا در حوزه فیلم مستند تولید کنند.
در ادامه آقای محمد گذرآبادی یکی از موفق‌ترین مترجمین کتاب‌های سینمایی در ایران، فیلمساز و مدرس فیلمسازی درباره چگونگی علاقمندی خود به سینما خاطره جذابی تعریف کرد و آن را یک اتفاق بسیار ساده و سینمایی دانست که روی زندگیش تاثیری بزرگ داشت، در ادامه محمد گذرآبادی با نقد ساختار تدریس آکادمیک سینما در دانشگاه‌های ایران آن را غیر کاربردی دانست و گفت در زمان تحصیل ما فقط چند کتاب سینمایی به فارسی ترجمه شده بود و اصلا کتاب و حرف تازه‌ای در کار نبود، و این نیاز به شدت احساس می‌شد که نسل جوان تشنه یادگیری تئوری‌های تازه و حرف‌های جدید هستند و باید اتفاقی در این حوزه بیافتد، و این نیاز را منبع الهام خودش برای شروع به کار ترجمه کتاب‌های سینمایی دانست، و کتاب‌های سینمایی او با استقبال فوق‌العاده علاقمندان حوزه سینما روبرو شد و کتاب‌های ایشان با چندین نوبت چاپ هر کدام گواه تاثیرگذاری این کتاب‌ها در نسل‌های بعدی سینمای ایران هستند.
در ادامه نواب محمودی، با پرسشی از زهره زمانی، در مورد چرایی اقبال فیلمسازان انزلی برای تولید فیلم‌های مستند، حتی به فیلم‌های دهه ۶۰ انزلی اشاره‌ای کرد و علت این اقبال را پرسید، خانم زمانی در این زمینه پاسخ دادند که انزلی به خاطر جغرافیای ویژه‌ای که دارد و برخورداری از بندر، تالاب، بازار سنتی، محلات قدیمی و جذاب، جنگل و از همه مهمتر دریا که با خودش روحیه و اخلاق خاصی ساحل نشینی را به همراه دارد، باعث شد که فیلمسازان انزلی با توجه به این مشخصه های جغرافیایی و طبیعی به سمت روایات خودشان از جهان پیرامونشان بروند، و مستند سازی را بهترین شیوه برای روایت کردن این فضاها ببینند و به درستی از آن استفاده کنند، و تقریبا این‌گونه بود که این فیلمسازان از پیشروان استفاده از فرم مستند ماکیومنتری بودند و اولین فیلم‌های این شیوه مستند سازی در انزلی تولید شد.
در ادامه جلسه محمد گذرآبادی، با توضیح اینکه تولید فیلم مستند، ساده‌تر از فیلم داستانی است، این مسئله را یکی از دلایل جا افتادن این شیوه در بین فیلمسازان دانست، او پیچیدگی‌های داستان‌سرایی و قصه‌گویی و جذب مخاطب از طریق ایجاد روایت داستانی پیچیده را بسیار کار سخت و دشواری دانست که فیلمسازان باید از طریق تجربه و تولید به دست بیاورند، و در این کار تجربه کردن و ساخت فیلم‌های کوتاه داستانی بسیار کمک خواهد کرد.
در ادامه جلسه فیلم‌های، سنگ قبری برای اردشیر به کارگردانی رضا بهرامی نژاد، راند ۲۰۵ به کارگردانی مرحوم حامد خسروی، پاسور به کارگردانی زهره زمانی، خانه مریم به کارگردانی محبوب مولایی، ۱۴۰۰ به کارگردانی کوروش فرزانگان، ارسو به کارگردانی عبدالله کاظمی و نقاشی‌هایم رنگ ندارد به کارگردانی هدیه خسروی با حضور علاقمندان و چندی از فیلم سازان در عمارت خانه فرهنگ گیلان پخش شد که با استقبال بسیار تماشاگران روبرو شدند.
@kfgil
485 views08:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 09:14:29 کتاب «حقیقت در عکاسی» ترجمه حامد اریب در خانه فرهنگ گیلان رونمایی شد

مراسم رونمایی کتاب «حقیقت در عکاسی» نوشته‌ لسلی مولن با ترجمه‌ حامد اریب، شنبه ۲۲ مرداد ماه سال‌جاری، ساعت ۱۷.۴۵ عصر در عمارت خانه فرهنگ گیلان با سخنرانی استاد علی لقمانی، مدیر فیلمبرداری سینمای ایران و مدرس دانشگاه و دکتر سینا جهاندیده، منتقد و پژوهشگر و عکاسان و علاقمندان پر شمار و پیشکسوتان و میهمانان گرامی برگزار شد.

در این مراسم که به میزبانی و اجرای مزدک پنجه‌ای، شاعر و پژوهشگر ادبی برگزار گردید، ابتدا دکتر سینا جهاندیده، درباره کتاب، به رویکرد و ایده نوشتن توسط لسلی مولن، نویسنده کتاب، پرداخت و از ساختار کتاب به عنوان یک چهل‌تکه از نظرات و تئوری‌های زیبایی‌شناسانه یاد کرد، و اینکه نویسنده از این نظرات به‌صورت گذرا عبور کرده را مانعی برای عمق بخشیدن به برخی از این ایده‌های مهم عنوان کرد و این شیوه کتاب را برای مخاطب ناآشنا با مفاهیم و تئوری‌های مدرن و پست‌مدرن کمی غامض توصیف کرد.

در ادامه جلسه که با حضور و استقبال بسیاری از عکاسان و علاقمندان عکاسی برگزار شده بود، استاد علی لقمانی، از مدیران فیلمبرداری باسابقه و با کارنامه‌ای درخشان در سینمای ایران، به سخنرانی درباره کتاب«حقیقت در عکاسی» پرداختند.
ایشان در ابتدا با تشکر از خانه فرهنگ گیلان که فرصت ایجاد همچنین برنامه‌هایی برای گفتگو درباره کتاب، عکاسی و عکس را فراهم آورده است به مبحث کتاب ورود کردند، ایشان با توجه به سابقه تدریس آکادمیک در زمینه فیلمبرداری و عکاسی، ساختار کتاب «حقیقت در عکاسی» را با توجه به رویکرد نویسنده بسیار شبیه به مقاله و یک کار تحقیقی جامع دانستند، که به ایده‌ها و موضوعات متنوعی وارد می‌شود و با ایجاد پرسش، خواننده پرسش‌گر را وادار به جستجو و فهم بیشتر مطالب داخل کتاب می‌کند.

@kfgil

برای تماشای فیلم کلیک کنید
https://www.aparat.com/v/a7VH1
402 views06:14
باز کردن / نظر دهید