2021-08-17 15:48:27
#ارسالی
وبه تعبیری دیگر ....
*شمر ارمنی و واکسن کرونا*
نهرهای اصفهان قدیم در مراسم عاشورا به عنوان نهر علقمه استفاده میشد.
معروف است که شمر محلهی مجاور جلفا برای گرفتن وجهی گزاف در روز عاشورا ناگهان «دبه» میکند که من دیگر شمر نمیشوم چون منفور میشوم و کسبم آسیب میبیند.
یکی از بزرگان هیات از سر ناچاری به محله جلفای ارامنه میرود و به یکی از پیرمردهای ارمنی میگوید:
موسیو میایی شمر بشی؟ ما شمر نداریم!
موسیو ابتدا مخالفت می.کند ولی بالاخره راضی میشود.
تحت تعلیمات بزرگ هیات میباید با پوشیدن لباس شمر و گرفتن شمشیر در دست هیچ کاری به جز ممانعت از برداشتن آب از نهر علقمه نداشته باشد.
تعزیه آغاز میشود.
ابتدا یکی از یاران امام حسین برای برداشتن آب میآید و خطبهای میخواند که؛
«ای شمر بگذار ما آب ببریم»
شمر ارمنی در ابتدا دلش به حال یار امام حسین میسوزد.
مردم هم همه گریه میکردند و او مردد بوده ولی با نهیب و اشارات بزرگان هیات مخالفت میکند و با لهجه ارمنی و بیمیلی میگوید:
««نه. نه نمیشه آب ببری».
موضوع این بار به خیر میگذرد.
بعد حضرت ابوالفضل با خطبهای غرا به سمت نهر علقمه آمده و شمر ارمنی را مخاطب قرار داده به صورتی که اشک در چشمان شمر حلقه زده و قصد اجازت به بردن آب را داشته که بزرگان کلاه از سر برداشته و موهای خود را میکَنند که مبادا کوتاه بیایی و با اشارات و التماس این بار هم شمر بیچاره کوتاه نمیآید و باز هم در کمال بیمیلی میگوید
«نه. والله نمیشه آب ببری. والله نمیشه!!».
گریه و ناله و شیون عزاداران رو به اوج میرود
بار سوم
امام حسین برای بردن آب میآید نالهها و شیونها این بار بند دل شمر ارمنی را پاره میکند و بدون توجه به اشارات مکرر بزرگان، شمر بدبخت هقهقکنان خطاب به امام حسین با همان لهجه ارمنی میگوید:
*«بابا. والله من میخوام آب بدم. این مسلمونا نمیذارن!*
حالیه در مملکت ما حکایت واکسن کرونا تقرییا همین طور پیش رفته است
*نامسلمونا میخواستند به ما واکسن بدهند اما این مسلمونا نگذاشتند !*
961 views12:48