'حالا دیگر خجالت میکشم استعفا بدهم' سال ۱۹۹۰ که دعوا و مناقش | Khabgard | خوابگرد
"حالا دیگر خجالت میکشم استعفا بدهم"
سال ۱۹۹۰ که دعوا و مناقشه در شوروی میان یلتسین و گورباچف و کودتاچیان بالا گرفته بود، فضانورد شوروی که در ایستگاه فضایی به دور زمین میچرخید هم، آن بالا سرگردان بود و کسی در مسکو فرصت و بودجه لازم را برای پرداختن به حال و احوال او نداشت. القصه این فضانورد مجبور شد به رغم تمامشدن دوره ماموریتش مدتی بیشتر به دور زمین بچرخد تا بالاخره در مسکو پول و پلهای جمع کنند و بودجه مدیریت فرونشاندنش فراهم شود.
حالا رضا داوری اردکانی در فضا نیست، ولی اگر روایتش واقعی باشد موقعیتی کمیک مثل فضانورد شوروی پیدا کرده است. حرفش این است که مدتها قبل بیشتر به دلیل خستگی میخواست از ریاست فرهنگستان علوم استعفا کند، ریاستی که حکمش را محمد خاتمی در واکنش و خشم از یک مقاله محمد قوچانی، به رغم تمایل اردکانی به نام او نوشت. خودش هم میگوید که در هیچ جای دنیا رسم نیست یک فلسفهدان را به ریاست فرهنگستان علوم بگمارند.
حالا ولی روایت داوری که به زودی ۹۰ ساله میشود این است که همچنان و چندین بار متقاضی استعفا شده است، ولی دیگر نه به خاطر خستگی، بلکه به دلیل بیپولی و تهکشیدن بودجه و شرمندگی از این که نمیتواند حقوق کارمندان موسسه را پرداخت کند. مشکلش ولی این است که کسی در دولت به تقاضای استعفای او وقعی نمینهد و از بس هم استعفا فرستاده حالا دیگر خجالت میکشد که دوباره این کار را بکند.
یا واقعا داوری اغراق میکند و همه حرفهایش قرین واقعیت نیست، یا ، دولت اصولا فرهنگستان علوم بود و نبودش برایش السویه است و لذا وقعی هم به نامههای رئیسش نمیگذارد یا میداند که اگر با استعفا موافقت کند کسی حاضر نیست با توجه به دلیلی که اردکانی استعفا میدهد جای او بنشیند یا ...
القصه این هم یکی دیگر از حکایات عجیب حکمرانی در کشوری است که در راستای ایجاد "تمدن بزرگ اسلامی" گام گذاشته! ولی آیا تهران ۱۴۰۲ در حال شبیهشدن به مسکو ۱۹۹۰ است؟ کسی دقیق نمیداند، ولو که عباس عبدی در یادداشت امروزش از بروز علائم خستگی در حکومت سخن میگوید.
لینک اول گزارش ایسنا در باره حال و روز اردکانی و لینک دوم یادداست عباس عبدی