او مرد است دست هایش از تو زِبر تر و پهن تر است . صورتش ته ری | خنده پاره
او مرد است
دست هایش از تو زِبر تر و پهن تر است . صورتش ته ریش دارد . جای گریه کردن موهایش سفید میشود . او با همان دست های زِبرش تورا نوازش میکند . با همان صورت ناصاف و ناملایم تورا میبوسد و تو آرام میشوی . به او سخت نگیر ... او را خراب نکن ... او را نامرد نخوان ... او را با پول و ثروتش اندازه نزن ... فقط به او نخ بده تا زمین و زمان را برایت بدوزد . فقط با او روراست باش تا دنیا را به پایت بریزد . آن مردی که صحبتش را میکنم ، خیلی تنها تر از زن است . لاک به ناخن هایش نمیزند که هروقت دلش یک جوری شد ، دست هایش را باز کند ، ناخن هایش را نگاه کند و ته دلش از خودش خوشش بیاید . مرد موهایش بلند نیست که در بی کَسی هایش کوتاهش کند و اینطوری با همه دنیا لج کند . مرد نمیتواند وقتی دلش گرفت ، به دوستش زنگ بزند ، یک دل سیر گریه کند و سبک بشود . مرد درد هایش را اشک نمیکند . فرو میریزد در قلبی که به وسعت دریاس .
یک وقت هایی ، یک جاهایی باید گفت : ”میم” مثل ”مرد”