وقتی موعد اعدام سقراط رسید، زنش را دید که داشت گریه میکرد! ن | خنده پاره
وقتی موعد اعدام سقراط رسید، زنش را دید که داشت گریه میکرد!
نزدیکش شد و پرسید: چه چیزی باعث گریه ات شده عزیزم؟ زن در حالی که گریه میکرد گفت: ظالمانه کشته خواهی شد. سقراط گفت: یعنی اگر عادلانه کشته میشدم گریه نمیکردی؟! زن گفت: منظورم اینست که بیگناه کشته می شوی! سقراط گفت: یعنی دوست داشتی گناهکار باشم؟! زن خود را از آغوش او رها کرد و گفت: الهی زیر گل بری که موقع مردن هم دست از فلسفه و منطق برنمیداری