آدرس کانال:
دسته بندی ها:
دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین:
135
توضیحات از کانال
✅گفتمان سازی تخصصی پیرامون مباحث شهری
✅توسعه اندیشه ایران شهری
✅افزايش سطح آگاهي و دانش تخصصی شهروندان
✅كاهش فاصله بین مردم، متخصصین و مدیریت شهری
✅حرکت به سمت بازآفرینی شهری پایدار
Ratings & Reviews
Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.
5 stars
1
4 stars
1
3 stars
0
2 stars
0
1 stars
0
آخرین پیام ها
2021-05-07 08:08:46
«درسهایی از کرونا»
درس اول
جهانی را تصور کنید که در آن راههای زمینی بسیار هموار و مناسب، سفرهای دریایی با سرعت قابل قبول، خطوط هوایی متعدد برقرار و بدون کمترین معطلی در فرودگاه، هر استادی بتواند صبح در قارۀ دیگری تدریس کند و شب به خانه بازگردد. جهانی که متوسط جابجایی در آن روزانه بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر باشد و این به چشمبههم زدنی میسر باشد. ما بتوانیم هر جایی که میخواهیم کار و در هر جایی که میخواهیم زندگی کنیم با اطمینان از اینکه در مواقع ضروری نزدیک عزیزانمان هستیم.
تمنای «جهانی شدن» از آغاز همین بود: تسهیل تعاملات و ارتباطات انسانی برای خلق جهانی که در آن هیچ کس تنها نیست و هیچ ایده و دستاورد گرانبهایی حبس در مرزهای محدود باقی نمیماند. ابنای بشر در طول تاریخ به وسع خود برای تحقق این تمنای انسانی کوشیدهاند؛ از اهلی کردن اسب بگیریم تا ابداعاتی نظیر راه، پست، تلفن، هواپیما و نظایر این همگی در همین راستا بود. اما در چند سدۀ اخیر آغشته شدن این تمنا به سوداگری، مسیر «جهانی شدن» را به سمت «جهانیسازی» کج کرد. آنوقت چه اتفاقی روی داد؟
از آن زمان همه چیز از جهت ارزش تبادلیاش اهمیت یافت. طی این هزاران کیلومتر فاصله، برای این نبود که ما را به هم نزدیکتر کند بلکه برای این بود که سود بیشتری عاید ما کند. در واقع همۀ تلاشها به منظور تسهیل تجارت جهانی بود؛ چه مبادلۀ کالا و چه خدمات. سوداگری حتی علماندوزی را ملوث کرد: نیت یک اموزگار برای طی مسافتهای طولانی بیش از اینکه انتشار علم باشد، منفعت مالی بود. این یعنی هزینههای ارتباطی باید کاهش مییافت تا در نهایت سود بیشتری از این رفتوآمد عاید انسانها شود. گسترش خطوط زمینی و دریایی و هوایی و دستیابی به سوختهای فسیلی بیشتر و ارزانتر معنایی جز استثمار زمین نداشت: این اقدامات هوای زمین را گرم و جو را پر از دیاکسید کربن کرد که اقیانوسها را اسیدی میکند، یخهای قطبی را آب و سطح آب دریا را بالا برده و خلاصه اقلیم را بیثبات میکند. بنابراین کسب «سود» بیشتر، انسان را به یک گونه در تضاد با ظرفیت زمین قرار داد.
جالب اینکه در این معامله زمین بیکار ننشسته است. واکنش طبیعی زمین برای بازگرداندن تعادلش، شیوع ویروس بود. چرا که به جز انسان، تنها موجود دیگری که میتواند توازن طبیعی محیط را تا نابودی کامل خود بر هم زند ویروس است. در واقع راهکار زمین برای تعدیلِ افراط انسانها در ارتباطات، تفریط در قطع تعاملات بود. خوب بدین منظور چه ویروسی بهتر از کرونا؟!
ویروسی سختجان که از طریق سادهترین تعاملات شیوع مییابد و برای او خطر مرگ میآفریند. ما که قبلا میتوانستیم با طی هزاران کیلومتر ظرف چند ساعت، در سر کلاسی متفرقه حاضر باشیم و برای تحقق این منظور کلی به ضرر زمین عمل کنیم، حالا از دیدن عزیزترین کسانمان حتی در نزدیکترین فاصله هم محرومیم. این تنها باری نیست که زمین به این ترتیب به رفتارهای انسانی واکنش نشان میدهد. یکبار دیگر هم در میانۀ سدۀ چهاردهم میلادی، بیماری طاعون از بندرگاه جِنُوا به ایتالیا سرایت کرد و ظرف دو سال گریبان کل اروپا را گرفت. بیماریای پوستی که از طریق سادهترین تماسهای انسانی منتقل میشد و چنان وحشتی برمیانگیخت که به «مرگ سیاه» مشهور شد. افزایش بیحساب جمعیت از سال ۱۰۰۰ میلادی که سبب شده بود زارعین زمینهای نامرغوب را نیز به زیر کشت برند، توازن طبیعی جمعیت و محیط اروپا را بر هم زده و تعادلی بسیار شکننده برساخته بود. به زعم مورخین محیطی، یکی از دلایلِ تلفات و خسارتهای سنگین طاعون که به مرگِ یک سوم تا نیمی از جمعیتِ قاره اروپا ظرف مدت کوتاهی منجر شد، دستکاریِ بیحسابِ اروپاییان در محیط طبیعی خود و نابودیِ جنگلها بود که آنان را در مقابل سرایتِ بیامانِ باکتری بیدفاع میساخت. در واقع سودِ سوداگران در گروِ برهمزدن تعادل زمین و رنج آن است، اما زیستکره به مثابۀ یک اکوسیستم کلان برای بازیابی تعادل خود به انحاء مختلف شروع به واکنش میکند. راهی که زمین هربار به نفعِ بازیابی تعادلش برمیگزیند، دقیقا نقطۀ مقابل سوداگری است: یعنی به کام مرگ کشیدنِ جمعیتهای بزرگ انسانی با همۀ سوداهایشان.
@Khanegofteman
136 views05:08