2022-11-24 10:26:17
#تریسامبادوتا...
همزمان با باز شدن قلاده اشون دوتا سگ جلوتر رفتن.
ترسا نگاهی خمار به سمتشون انداخت.
زبونای بزرگ و خیسشون آویزون بود و ترسا با فکر به لیس زدن بدنش با اون زبونای بزرگ هم آب لزج از بدنش سرریز میشد... سگ قهوه ای زودتر سمتش اومدو مستقیم رفت بین پاهای لخت و باز شده ی ترسا.
با اولین لیسش ترسا آه کشید:
_آااه...اوممم....اوففف...
سگ سیاه هم روی قسمت بالایی تنش مشغول شد و تند تند سین..ه هاشو لیس میزد.
زبون زدن سینه هاش و لای پاش اونم همزمان توسط دوتا سگ گنده و زبون پهن شهوتی ترش کرده بود.
ناخودآگاه پاهاشو باز تر کرد که قهوه ای تسلطشو بیشتر کرد.
_واییی....آره بیشتر...
عین مار زخمی دور خودش میپیچید و از هر طرف #لذت بهش وارد میشد.
سینه هاش و حساس ترین قسمت تنش با برخورد #زبون های #بزرگ #سگا تحریک شده بود و دیگه اختیار آه و ناله اش دست خودش نبود.
دستش روی سر قهوه ای نشست و با فشار دادنش به بدنش ، انگار میخواست هر چه زودتر اون حس کلافگی و خماری رو از بین ببره.
با لیس محکمی که سگ به بهشتش زد با جیغ خواست نبمخیز بشه که سگ اومد روش و قبل از هر کاری با #ورود #اندام بزرگ #سگ داخلش #جیغ و #ناله هاش همزمان با هم بلند شد... _آه تند تررر....اومممم....
با جیغش سگ جِری تر شد و صدای برخورد #بدنش به ترسا بلند شد و....https://t.me/+VoID0uV-z7tjNTI0
https://t.me/+VoID0uV-z7tjNTI0
https://t.me/+VoID0uV-z7tjNTI0
https://t.me/+VoID0uV-z7tjNTI0
دختری که گرایش های خاصی داره و با سگا... https://t.me/+VoID0uV-z7tjNTI0
https://t.me/+VoID0uV-z7tjNTI0
https://t.me/+VoID0uV-z7tjNTI0
97 views07:26