2020-02-03 18:57:26
۱۴ بهمن در گذر تاریخ:
(خلاصه خاطرات)
سال ۱۳۶۰
آقای بشارتی آمد. مذاکراتش را با آیت الله گلپایگانی، گلههای ایشان، اعتراضاتی که به دولت و مجلس دارند و تندی بعضی از اطرافیان ایشان را نقل کرد.
در کمیسیون امور داخله برای کمک در مورد طرح اطلاعات شرکت کردم.پیشنهاد وزارت مستقل امنیت و انتظامات را دادم، مورد استقبال قرار گرفت.هم میتواند مشکل سپاه را حل کند و هم مشکل اطلاعات؛ هم رابطه با مجلس ودولت را.
به نخست وزیری رفتم. آقایان شیرازی و مروی آمدند و از رئیس بازرسی کل کشور شکایت داشتند. بازرسی، پیگیر اجرای قانون است و نهادهای انقلابی از این جهت مشکل دارند و لذا این گونه مرافعات زیاد است.
سال ۱۳۶۱
مهمانهای دهه فجر و شاگردان مدرسه علوی به عنوان تماشاچی شرکت کرده بودند. بعد از جلسه مهمانها با نمایندگان جلسه گرفتند و دونفر از آنها سخنرانی کردند و من هم صحبت کردم تحت تأثیر سادگی نمایندگان قرار گرفته بودند. عصر ملاقاتی با چند جوان شیعه انقلابی داشتم که مشورتهائی کردند. ملاقاتی با ابو صالح عضو مجلس فلسطین که به خاطر مخالفت با آقای یاسر عرفات اخراج شده؛ از موضع ما راضی بود و برای طرفداران خودش که مورد خشم الفتح قرار گرفتهاند، کمک میخواست.
شب در دفترم با سران قوا جلسه داشتیم و درباره اعلام آزادی مسافرت و تأخیر بازداشت گروهی دیگر از ضد انقلاب تصمیماتی گرفتیم.
سال ۱۳۶۲
در اخبار ساعت هشت صبح، اعلامیه تهدید عراق خوانده شد؛ ولی به امضای آقای میرحسین موسوی نخست وزیر به جای شورای عالی دفاع. از رئیس جمهور علت را پرسیدم. معلوم شد نخست وزیر، بدون هماهنگی اقدام کرده است. اصل اعلامیه خوب است. اگر از طرف شورای عالی دفاع صادر میشد، بهتر می بود.
اول شب خانم دکتر لی - پزشک طب سوزنی - آمد. لیستی از مهّماتی که کره جنوبی حاضر است به ما بفروشد، آورده بود. گفتم به وزارت دفاع مراجعه کند. در سال اول انقلاب وقتی که در حادثه سوء قصد در بیمارستان شهدای تجریش،با خانواده ما آشنا شده است.
سپس احمد آقا آمد. درباره جنگ و عکس العمل ما در برابر موشک پرانی احتمالی عراق و زدن بصره و مراکز صنعتی عراق مذاکره کردیم.
سال ۱۳۶۳
با اعضای مجلس خبرگان و ائمه جمعه سراسر کشور به زیارت امام رفتیم. امام مفصلاً صحبت کردند.
مهمانان دهه فجر آمدند. برای آنها صحبت کردم. عصر مجلس خبرگان جلسه داشت. مطلب مهمی در دستور نداشتیم.
سال ۱۳۶۵
به مجلس آمدم. از دو منطقه کربلای پنج و کربلای شش اطلاع گرفتم؛ تحرکی نداشتهاند. قبل از رسمی شدن مجلس، وضع جنگ را به نمایندگان گفتم و در نطق قبل از دستور جواب اخطار ریگان را دادم.
مشکلات ناشی از بمباران شهرها خیلی زیاد است، اما پیروزیهای کربلای پنج آن را قابل تحمل کرده.
آقای شمخانی فرمانده نیروی زمینی سپاه اطلاع داد که دشمن در سه محور پاتک داشته و در محور میانه، کمی هم موفق بوده است. دیشب مواد شیمیایی زیاد به کار برده. گفتم اگر شما پیش دستی کنید، نیروها را در پاتک از دست نمیدهید؛ تاخیرها دشمن را خیره میکند. خواست که خطوط پدافندی را که سپاه دارد، ارتش برای تحصیل بیشتر نیرو، تحویل بگیرد. آقای سنجقی اطلاع داد که دیشب پرتاب موشک ساحل به دریای سپاه به خوبی انجام شده ولی تاکنون دلیل و اثری از موفقیت نرسیده است.
شب سران قوا در دفتر من مهمان بودند. توضیحاتی درباره جنگ دادم و درباره مسائل جاری، کویت، مصاحبه و احتمال تجاوز آمریکا به ایران مذاکره کردیم.
سال ۱۳۶۶
مهدی و یاسر هردو عازم جبهه اند.
آقای زوارهای آمد. گله داشت که بعضی تصمیمات کارپردازی را وتو میکنم. توضیح دادم، قانع شد.
مهدی آمد. کارت جواز تردد در منطقه عملیاتی میخواست. یاسر آمد. دوربین فیلمبرداری برای جبهه میخواست؛ هر دو عازم جبههاند.
در محل برگزاری کنگره اندیشمندان ، درباره مشکل اجرای مقررات حقوق بشر به خاطر قدرت کشورهای استکباری صحبت کردم.
سال ۱۳۶۹
آقایان مصباح یزدی و محمدی عراقی گزارش سفر به کانادا و آمریکا را دادند.
سفیر ایران در نیکاراگوئه ، گزارش وضع آنجا را داد؛ پس از شکست کمونیستها رو به بهبود میرود، ولی مشکلات جدی دارند. خوشحال بود که از آنها راجع به بدهی ۵۰ میلیون دلاری به ایران سند گرفته است.
آقایان مصباح یزدی و محمدی عراقی آمدند. گزارش سفر به آمریکا و کانادا برای شرکت در سمینار فلسفه را دادند؛ اظهار رضایت و توفیق نمودند و کمک بیشتری خواستند.
اخبار سیل زابل تأسفبار است. هلیکوپترهای ارتش با تأخیر رفتهاند و باعث نگرانی است.
شب با رهبری جلسه داشتیم. درباره تأخیر هلیکوپترهای ارتش صحبت شد؛ قرار شد مؤاخذه شوند. نتایج مذاکره با هیئتهای عراقی، یمنی و الجزایری، وضع جنگ، همکاری با پاکستان و همچنین پرونده آقای معادیخواه، مورد بررسی قرار گرفت.
974 views15:57