محافظ خان زاده هات

2021-10-15 14:06:59 آقامون میگه :
موقع خواب نبینم سرتو میذاری رو بالشتا
به غیرت سینم بر میخوره *-* باز کردن / نظر دهید

2021-10-15 14:06:49 #312 خیره به سقف بودم که درب اتاق باز شد و یکی از همون آدم های تکراری و همیشگی جلو اومد. سعی داشت تا باهام حرف بزنه و به حرفم بیاره اما من فقط مات و در سکوت بهش خیره موندم. - خوبی خوشگله؟ این روز ها هربار که بهم " خوشگل " می گفت اخم هام در هم می شد و دلم… باز کردن / نظر دهید

2021-10-15 14:06:27 En Büyük Uçurum Gözdür...
Düşenin Parçası Bulunmaz!!
"Günaydın"

بزرگترین پرتگاه دنیا چشمه
هر کی که ازش بیوفته
تیکه هاشم پیدا نمیشه !
"ظهر بخیر" باز کردن / نظر دهید

2021-10-14 10:23:02 #311 خانوم بزرگ با دیدنم سریع به سمتم دوید، کنارم لبه ی پله نشست و پرسید: - خوبی؟ با درد لب زدم: - ب... بچه انگار سفت شده. مامان آروم شکم رو نوازش کرد و گفت: - تو باید مراقب خودت باشی با اوضاع فعلی فردین و فواد، به احتمال زیاد این بچه قراره خان بشه! متعجب… باز کردن / نظر دهید

2021-10-14 10:22:41 Uçmak İstiyorsan,
Seni Aşağı Çeken
Her Şeyi Bırak...
Günaydın
دلت پرواز می خواهد؟
همه چیزهایی که تو را پایین می کشد
را رها کن ... "صبح بخیر" باز کردن / نظر دهید

2021-10-12 15:33:48 ‏+از خوبـاي ڪشيدنـي؟
- در آغـوش... :) باز کردن / نظر دهید

2021-10-12 15:33:38 #310 نمی دونم چقدر خوابیده بودم که با سروصدای آژیر پلیس از خواب پریدم و چشم باز کردم. دستی به چشم هام کشیدم و لب زدم: - باز چه خبر شده؟ به طرف پنجره رفتم باز کردمش و نگاهی به بیرون انداختم و فردین رو دیدم که دارن بهش دست بند میزنن. متعجب از خودم پرسیدم:… باز کردن / نظر دهید

2021-10-12 15:33:21 My only riches are
Your beautiful eyes

تنها ثروتِ من
چشم‌های قشنگِ توست باز کردن / نظر دهید

2021-10-06 11:38:32 ‌‌‌
[ تُـــــو∞
بودنِت انقَد قَشـنگه که ↡
قُــــربونِ هَر لَحظه بودنِت کنارَم برَم :) ]
‌ باز کردن / نظر دهید

2021-10-06 11:38:24 ܒ ܠܟ߭ࡐ ̈́ࡄߺࡅ࡙ܘ ܦ߳ࡄ݅ߺࡅ۬ܭ݇ ܝ۬ ࡅ۬ܒ ܭ݇ࡅ࡙ܩܨ ‹ › باز کردن / نظر دهید