Get Mystery Box with random crypto!

ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین

لوگوی کانال تلگرام khatm14 — ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین خ
لوگوی کانال تلگرام khatm14 — ختم وترحیم خوانی مجمع الذاکرین
آدرس کانال: @khatm14
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
کشور: ایران
مشترکین: 3.94K
توضیحات از کانال

کانال اشعار ترحیم
https://t.me/joinchat/AAAAAEw6y-kmuMSXvCd9Tg
پندیات ،نصایح و اشعار ترحیم از ابتدا تا انتهای مجلس ختم
با مدیریت ذاکراهلبیت کربلایی محمدمسلمی
@moslemi124
@Sadat_MR
👈ارتباط با مدیران

Ratings & Reviews

2.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

0


آخرین پیام ها

2022-08-31 18:59:19  ای شهید

ای روشنای خانه امید، ای شهید
ای معنی حماسه جاوید، ای شهید
چشم ستارگان فلک از تو روشن است
ای برتر از سراچه خورشید ای شهید
« زهره » به نام توست غزلخوان آسمان
با یاد توست مشعل « ناهید » ای شهید
« قد قامت الصلاه » به خون تو سکه زد
در گسترای ساحت تحمید ای شهید
تیغ سحر زجوهره خونت آبدار
گشت و شکست لشکر تردید، ای شهید
آئینه‌دار خون تو اند آسمانیان
رنگین‌کمان به شوق تو خندید ای شهید
ایمن شدند دین و وطن تا به رستخیز
فارغ شدند زآفت تهدید، ای شهید
در فتنه‌خیز حادثه‌ها جان پناه ماست
بانگی که در گلوی تو پیچید، ای شهید
صرافی جهان زتو گر نقد جان گرفت
جام شهادتش به تو بخشید، ای شهید
نام تو گشت جوهر گفتار عارفان
« عارف » زبان گشوده به تأکید، ای شهید

کتاب حماسه های همیشه
245 views15:59
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 07:52:41
چه کارهایی اجل را به تاخیر می اندازد؟
۱۰ مورد زیر باعث تاخیر در مرگ انسان ها می شود:
1-  اجابت دعوت خدا
2-  اطاعت از پیامبران الهی
3- تقوای الهی
4- عبادت و بندگی
5- صله رحم
6- صدقه
7- بر و نیکی
8- ترک گناه و اجتناب از آن
9-ایمان
10- رهایی از شک
حویزی، تفسیر نورالثقلین، ج4، ص 354 و 355
شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج6، ص 277
قرآن ، سوره ابراهیم، آیه10
413 views04:52
باز کردن / نظر دهید
2022-08-30 07:52:24
آثار کار خیر برای اموات

آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)
398 views04:52
باز کردن / نظر دهید
2022-08-29 21:34:04 عباس مفتاح – شروه دشتی مرگ برادر:

آخ به اینجا اومدی؛ داداش منزل مبارک!
آخ چه خوش خوابیده ای! منزل مبارک…
چه خوش خوابیده ای تنهای تنها؛ آخ جدا گشتی تو از دردا و غم ها
لالا لالا لالا ای گل گندم… از اون روزی تو رفتی سیر نخندوم
نمیدونوم دلوم داداش دیوانه کیست؛ اسیر نرگس مستانه کیست
لالا لالا لالا لالا عزیزم؛ چقدر خون جگر باید بریزوم؟
لالا لالا لالا ای گل پونه! بیا برگرد داداش بریم به خونه
629 views18:34
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 20:19:54 "
#پندیات
بر گذر ای دل غافل که جهان برگذر است
که همه کار جهان رنج دل و دردسر است

تا تو در ششدرهٔ نفس فرومانده شدی
مهره کردار دل تنگ تو زیر و زبر است

عمر بگذشت و به یک ساعته امید نماند
همچنان خواجه در اندیشهٔ بوک و مگر است

چند بر بوک و مگر مهره فروگردانی
که تو بس مفلسی و چرخ فلک پاک بر است

پرده بر خویش متن لعب پس پرده مکن
که پس پرده نشستی و جهان پرده‌در است

رو پی کار جهان گیر و جهان گیر جهان
که جهان گذران با تو به جان درگذر است

خاکساری که به خواری به جهان ننگرد او
بر سرش خاک که از خاک بسی خوارتر است

چند سایی به هوس تاج تکبر بر چرخ
که همه زیر زمین تا به زبر تاجور است

آنکه بر چرخ فلک سود سر خویش ز کبر
این زمان بین که چه سان زیر زمین پی سپر است

جملهٔ زیر زمین گر به حقیقت نگری
شکن طرهٔ مشکین و لب چون شکر است

چشم دل باز کن از مردمی و نیک بدانک
مردم چشم بتی است این که تو را رهگذر است

فکر کن یکدم و بر خاک به خواری مگذر
که همه مغز زمین تشنه ز خون جگر است

در دل خاک ز بس خون دل تازه که هست
نیست آن لاله که از خاک دمد خون‌تر است

شکم خاک پر از خون دل سوختگان است
باز کن چشم اگر چشم تو صاحب نظر است

از سر درد و دریغ از دل هر ذرهٔ خاک
خون فرو می‌چکد و خواجه چنین بی‌خبر است

هر گیاهی که ز خاکی دمد و هر برگی
گر بدانی ز دلی درد و دریغی دگر است

از درون دل پر حسرت هر خفته چنانک
آه و فریاد همی آید و گوش تو کر است

تو چنان فارغی و باز نیندیشی هیچ
که اجل در پی و عمر تو چنین برگذر است

شد بناگوش تو از پنبه کفن‌پوش و هنوز
پنبهٔ غفلت و پندار به گوش تو در است

روز پیری همه کس به شود ای پیر خرف
بچه طبعی تو و اکنون است که وقت سفر است

چو به هفتاد بیفتادی و این نیست عجب
عجب این است که این نفس تو هر دم بتر است

غرهٔ مال جهان گشتی و معذوری از آنک
زندگی دل مغرور تو از سیم و زر است

چو حیات تو به سیم است پس از عمر مگوی
که حیات تو به نزدیک خرد مختصر است

عمرت ار کم شد و بگذشت چه باک است ازین
عمر گو کم شو اگر سیم و زرت بیشتر است

بیشتر جان کن و زر جمع کن و فارغ باش
که همه سیم و زر و مال بار سفر است

شرم بادت که نمی‌دانی و آگاه نه‌ای
که درین راه و درین بادیه چندین خطر است

ای دریغا که همه عمر تو در عشوه گذشت
کیست کامروز چو تو عشوه‌ده و عشوه‌خر است

تو چنین خفته و همراه تو از پیش شده
تو چنین غافل و عمر تو چو مرغی به پر است

مغز پالودی و بر هیچ نه در خواب شدی
گوییا لقمهٔ هر روزه تو مغز خر است

ای فروماندهٔ خود چند بدارد آخر
استخوانی دو که در چنگ قضا و قدر است

تو کفی خاکی و پر باد هوا داری سر
باد پندار تو را خاک لحد کارگر است

یک شب از بهر خدا بی‌خور و بی‌خواب نه‌ای
صد شب از بهر هوا نفس تو بی‌خواب و خور است

چون بسی توبهٔ بیفایده کردی به هوس
توبه از توبه کن ار یک نفست ماحضر است

خون دل بر رخت افشان به سحرگاه از آنک
توشهٔ راه تو خون دل و آه سحر است

حلقهٔ درگه او گیر و دل از دست بده
گرچه چون حلقه دل امروز تو را دربدر است

دل پر امید کن و صیقلیش کن به صفا
که دل پاک تو آئینهٔ خورشید فر است

یارب از فضل و کرم در دل عطار نگر
که دلش را غم بیهوده نفر بر نفر است

عمر بر باد هوس داد به فریادش رس
که تو را از بد و از نیک نه نفع و نه ضرر است
1.4K views17:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 20:19:07 پندیات
 
برگ عیش چمن ای غنچه دهان اینهمه نیست

دولت ابر بهار گذران اینهمه نیست

چه بساط است به خود چیده ای، ای خرمن گل؟

وسعت دایره کون و مکان اینهمه نیست

چند در پا فکنی طوق مرا چون خلخال؟

قد موزون تو ای سرو روان اینهمه نیست

گل رعنای تو بر خویش بساطی چیده است

ورنه سامان بهاران و خزان اینهمه نیست

تشنه را می برد از راه برون موج سراب

پیش دریا گهران ملک جهان اینهمه نیست

چه غم خانه و سامان اقامت داری؟

در جهان مدت عمر گذران اینهمه نیست

مرگ از بیجگری های تو چون زهر شده است

تلخی باده این رطل گران اینهمه نیست

ناز پرورد بهارست تن نازک تو

ورنه ای گل نفس سرد خزان اینهمه نیست

عمر کوته تر ازان است که غم باید خورد

مدت خنده برق گذران اینهمه نیست

زر چه باشد که نبازند به سیمین بدنان؟

پیش ما صیرفیان، خرده جان اینهمه نیست

عرق شرم گرفته است سراپای ترا

چشم شبنم به گلستان نگران اینهمه نیست

وعده وصل به فردا مفکن ای نوخط

که جهان پا به رکاب است و زمان اینهمه نیست

در گذر از سر دلجویی خونین جگران

نقد اوقات تو ای غنچه دهان اینهمه نیست؟

صائب از دیده انصاف اگر درنگری

پیش خط، جوهر ایینه جان اینهمه نیست
1.1K views17:19
باز کردن / نظر دهید
2022-08-26 08:11:11 #سالگرد  پدر


شده یکسال که من باباندارم
به روی قبراوسرمیگزارم
شده یک سال که اورامن ندیدم
چه سختیهازدوریش کشیدم
گلی خرمن کنم سایه نداره
غم داغه باباچاره نداره

یه ساله این خانواده داغه بابادیدن.یه ساله روی ماهه باباروندیدن.آی داغه بابادیده های.آی یتیمای مجلس.داغه باباسنگینه وسخته.ولی برادخترسخت تره.دختری که داغه باباببینه خیلی تنهاوبی پشت وپناه میشه.چون اگه دخترعزت داره احترام داره.همه ازوجودباباست...اگه بابانداشته باشی هیچی تودنیانداری

پس اونایی که بابادارن قدرباباشونوبدونن


هرکی که باباداره قدرباباشوبدونه
اونکه بابانداره ازدله ماخبرداره
اونکه بابانداره سرروی دیوارمیزاره
اونکه بابانداره تودنیاهیچی نداره

امون ازیتیمی.امون ازغریبی.یه ساله داغه بابادیدی.برابابات سالگردگرفتی.دوستان.اقوام.آشنایان اومدن براعرض تسلیت.براتون گل آوردن.گفتن این خونه داغداره.داغه بابادیده.بایدتسلای دلشون باشیم.بهتون احترام کردن...ولی گریه کنای مجلس بابا.یه دختری هم داغه بابادید.بجای اینکه بهش تسلیت بگن.تامیگفت بابا.سیلی میزدن.تازیانه میزدن... اگه رقیه هم باباداشت کسی جرات اهانت وسیلی زدن بهش نداشت

یتیمی دردبی درمان یتیمی
یتیمی خواری دوران یتیمی
الهی دختی بی بابانباشد
اگرباشددرجمع مانباشد
الهی دختری درزندگانی
نبیندداغه باب مهربانی

سروده وروضه...بی نشان...خادم الزهرا


نوحه ،زمزمه ،مرثیه
اشعار تشییع و خاکسپاری
سوم ،هفتم ،چهلم و سالگرد
1.3K views05:11
باز کردن / نظر دهید
2022-08-18 20:22:50
#دشتی_پدر

2.6K viewsedited  17:22
باز کردن / نظر دهید
2022-08-17 12:57:23 چهلم مادر


دلم میخواد گل رویت ببینم
سرصب تا پسین پیشت بشینم
زحسرات از جدایی ها بگوییم
دوباره در گلستون گل بچینم

تبم میسوزونه دل توی سینه
بیابرگرد ک ارزوم همینه


چهل روزه دلم هوای تو داره
چهل روزه دلم شادی نداره
چهل روزه  وچهل رو گریه کردم
خونه عطر محبتهای تو داره

چهل روزه ک چیش درراه دارم
چهل روزه ک دایم بی قرارم
ب جای خالیت گل مینهم باز
بروی عکس تو سر میگذارم

چهل روزه دعایم بوده مادر
چهل روزه دوچشمم بوده بردر


چهل روزه ک من مادر ندارم
چهل روزه ک تاج سرندارم
دوای دردبی درمون کجا رفت
چهل روزه درو گوهر ندارم

چهل روزه چهل سال ازم  گذشته
بروی قلبمون مادر نوشته

چهل روزه سیاه روزگارم
چهل روزه گواه پروردگارم
نمیتونم بمونم بعد تومن
دل مو میل برشادی نداره

چهل روزه ک سرگرودنم ای وای
تو چون لیلی منم مجنونم ای وای


چهل روزه ک داغت کرده پیرم
چهل روزه ک بهجرونت اسیرم
چطو اومد دلت ترکم کنی تو
چهل روزه دلم میخواد  بمیرم


بجونم ریشه کرده ناله ی غم
چ سازم ک شده عمرت اقد کم


برای تو چهل روزه میبارم
بیاد مصیتهای بیشمار م
اگ یادم کنی دل میشه اباد
تو این چهل روزه ابادی ندارم

چهل روزه مرا مادر بسر نیست
مرا جزمادرم گو مرهمم کیست
محبتهای تو ابری پر از اب
تو نوری باوفا نمرت دهم بیست


چهل روزه که من مادر ندارم
چهل روزه که تاج سر
چهل روزه شده کارم بهانه
چرا مادرم نمیایی به خانه
خدا داند(مادر) که دلم اتش گرفته
از ان روزی که تاج سرم رفت.. (مادر..)بگو به من کجایی جون مادر؟ (مادر..)چرا از من جدایی جون مادر؟ زدلم رفته دیگه صبرو قرارم مادر به درد بچه ات  دوایی جون مادر (مادر..)خدا خواسته که  من دور از تو باشم؟ همیشه مایل روی تو باشم؟ خداداغی کرده نصیبم که مادر از پس روی تو باشم


چهل روزه ک رفتی ازبر من
بیا رحمی بکن ب چشم تر من
دلت اومد مرا بیمار سازی
بیا ازروی محبت مادر من

چهل روزه شدم مایل برویت
بشینم باز پای گفتگویت
بزارم سر بشونه ی مهربانت
بخوابم تابد من روبرویت


بدنبالت میایم تا دل شب
شده نوم قشنگت ذکر این لب
نویسم بردل پردرد خستم
نمیابم تو را غم شد لبا لب


گلی بودی ب پای گلعزارم
شدی پر پر نمیدونی چه زارم
تو ک هرشو بمو سر میزدی سر
گرفتی ازلبم خنده ندارم


تو از من دوریومن دورم  از گل
تو راحت گشتی ورنجورم از گل
ترنم ازتو بود عطر بهاری
جداگشتن زتو مجبورم از گل 


چهل روز ک بردی از سرم هوش
نمیتونم کنم یادت فراموش
چهل روزه ک اهم سینه سوزه
چهل روزه مراکردی سیه پوش


پرپرواز من بستی ورفتی
درامید را بستی ورفتی
امیدم بود ک ابادی ببینم
در ابادی رابستی ورفتی


شبم با نوررویت روز میشه
برایم  دلخوشیت هروز میشه
بسر میشد غم چن ساله ی مو
تورفتی زندگیم  پرسوز میشه


بپایم ریختی سرمایه ات را
گرفتی از سر موسایه ات را
نمیتونم فراموشت کنم من
2.8K views09:57
باز کردن / نظر دهید
2022-08-17 12:29:16 بسم الله الرحمن الرحیم
(در فراق پدر)
الا ای مهربان بابا دلم را غم گرفته
تمام آسمان چشم من ، ماتم گرفته
الا ای مهربانم - امید قلب و جانم
ز داغ جانگدازت - ز کف رفته توانم
بهار دلم ، قرار دلم ، چراغ خانه بودی
به لبخند تو ، قسم ای پدر، مه کاشانه بودی
----------------------
بیا ای پدر - بیا ای پدر - که من بی تو غریبم
----------------------
بنال ای دل که گلچین فلک چیده گلم را
ز کف دادم خداوندا تمام حاصلم را
همه دارو ندارم - همه صبر و قرارم
تمام هستیم رفت - خزان گشته بهارم
گلستان گل ، ندارد صفا ، اگر بابا نباشد
بنالم خدا ، که بر سر مرا، دگر بابا نباشد
----------------------------
بیا ای پدر - بیا ای پدر - که من بی تو غریبم
------------------------------
گرفته دل به یاد چهره ی بابا بهانه
شده از دیدگانم سیل اشک غم روانه
صفای قلب زارم - به یادت بی قرارم
غمت زد شعله بر جان - ز مژگان خون ببارم
صفای دلم ، همه حاصلم ، دریغا از جدائی
بیا ای پدر ، که نجوای من ، بُوَد بابا کجائی
--------------------------------
بیا ای پدر - بیا ای پدر - که من بی تو غریبم
------------------------------
سروده ی غلامرضا ابوالقاسمی نجوا
1.9K views09:29
باز کردن / نظر دهید