Get Mystery Box with random crypto!

دلنوشته پنج شنبه حیاط را آب و جارو می‌کنم، پنجره را | خدا💚

دلنوشته

پنج شنبه

حیاط را آب و جارو می‌کنم،
پنجره را باز می‌کنم،
رحل و قرآن و مفاتیح و سجاده را کنار سماور می‌گذارم،
گلدان‌ها را توی حیاط می‌چینم،
شمعدانی‌ها را یکی یکی و با وسواس آب می‌دهم،
به دیوارحیاط، لای موزاییک‌ها ،لا به لای شاخه‌ی درختان،
آب می‌پاشم،
بوی خاک و نم در فضا می‌پیچد،
چند نفس عمیق می‌کشم،
چند سیب رسیده از درخت می‌کَنَم و توی حوض می‌اندازم،
گوشه‌ی حیاط،
برای کبوترها و گنجشک‌ها دانه می‌پاشم،
فواره را باز می‌کنم،
بالا می‌رود و وقتی پایین می‌آید،
از مهربانی خورشید هفت رنگ می‌سازد،
سال‌هاست که هر پنج شنبه این گونه!
به استقبال جمعه می‌روم!
این پنج شنبه‌ها چقدر دوست داشتنی‌اند!
چقدر عزیزند!
با پنج شنبه است که به جمعه می‌رسی،
با پنج شنبه است که خودت را در یک قدمی بهشت می‌بینی،
از پنج شنبه،
تا جمعه بیشتر از یک چشم به هم زدن راه نیست،
راستی ،چشمهایت!
چشم‌هایی را می‌گویم که عمری است صبوری آموخته‌اند، را ببند!
و بشمار
شنبه، یک شنبه،..............
پنج شنبه،
دیگر دور نیست،
تا چشمت را باز کنی آمده است آن جمعه‌ی نازنین!
آن جمعه‌ی خوب،
آن جمعه‌ی دوست داشتنی،
آن جمعه‌ایی که نیمش بوی امید دارد و نیم دیگرش بوی غربت،
آه چقدر دلم برای جمعه تنگ شده است!
@khodayemehrban
#دلنوشته #پنجشنبه #جمعه #انتظار