2021-11-02 06:49:33
#تربيت_كودك
تکنیک پله ای برای رفتن به مهدکودک
لطفا بچه ها رو با این روش به مهد بفرستید که یواش یواش سازگار بشن هرگز با گریه نفرستید
لطفا گوش به حرف مربی های مهد ندید ، بچه ای که با گریه رها میشه دیگه به شما اطمینان نداره احساس ناامنی می کنه
اکثر بچه ها روزهای اول اشتیاق به مهد دارن چون سن ارتباط اجتماعی شون رسیده ولی وابستگی هایی که به مادر دارن و ترس از بچه ها باعث میشه بعد از یکی دو هفته دیگه مهد نمیرن
قبل از اینکه بچه رو به مهد بفرستید لازمه که بچه رو با بچه های دیگه روبرو کنین چون بچه ها تا سه سالگی از سایر بچه می ترسن و ازشون فرار می کنن با سایر بچه ها بازی نمی کنن
از دو سال هفت هشت ماهگی هر روز بچه رو به پارک یا به کلبه بازی ببرید ولی وادارش نکنین با بچه ها بازی کنه همینکه ببینه بچه ها به او کاری ندارن کافیه
بعضی مهد کودک ها کلاس های پیش مهد دارن یعنی تعدادی بچه همسن رو که قراره با هم همکلاس بشن به مدت شش ماه با مادرهاشون می پذیره که بچه ها با سایر بچه ها و محیط مهد در کنار مادر عادت کنن
علاوه بر اینکه بچه باید از مادر وابستگی هاش قطع بشه که بتونه بره مهد باید ترسش هم از بچه های دیگه بریزه و کم کم یاد بگیره با اونها بازی کنه
مرحله اول : به مدت سه روز فقط زنگ تفریح که بچه ها تو حیاط بازی می کنن مادر و بچه با هم برن مهد و مادر یک گوشه بشینه تا بچه بازی کنه عین رفتن به پارک . وقتی بچه ها می خوان برن سر کلاس مادر دست بچه رو بگیره و صبر کنه تا بچه ها برن کلاس و رفتن بچه ها رو به بچه نشون بده و بگه : دارن میرن تو کلاس نقاشی کنن ، شعر بخونن ، برقصن ولی کلاسا کوچیکه ، صندلی ها کوچکه و جا برای مادرها نیست بیا بریم خونه باز دوباره فردا میاییم که تو با دوستهات بازی کنی .
مرحله دوم : تو این مرحله یعنی بعد از سه روز بچه دوست پیدا کرده و از بودن با بچه ها خوشحاله و لذت می بره مادر به بچه بگه : می خوای باهاشون بری سر کلاس ؟ من میام پشت در کلاس میشینم تا تو بیای بیرون با هم بریم خونه چون کلاسا کوچیکه و جا برای مادرها نیست ، اگر بچه قبول کرد مادر باید پشت در بشینه طوری که بچه مادر رو ببینه فقط یک زنگ بچه بشینه سر کلاس و مادر و بچه با هم برن خونه اگر بچه خواست بیشتر باشه مادر لطفا کار و زندگیشو تعطیل کنه و همونجا بشینه به مدت سه روز... اگر بچه نخواست بره سر کلاس باز مادر بچه رو بیاره خونه و مرحله یک که فقط بازی در حیاطه ادامه داشته باشه تا بچه بتونه بره سر کلاس چون این به زودآشنایی بچه و میزان وابستگی به مادر ربط داره یم بچه روز دوم میره سر کلاس یکی یک هفته طول می کشه چیزی که مهمه اینه که مادر جا نزنه و خسته نشه ادامه بده .
مرحله سوم : حالا دیگه بچه از بودن سر کلاس لذت می بره و مادر باید بگه به من گفتن نباید پشت در کلاس بشینم بقیه بچه ها مادراشون اینجا نمیشینه من تو حیاط میشینم هر وقت منو خواستی از معلمت اجازه بگیر بیا پیشم و مادر حتما تو حیاط بشینه و هر چند دقیقه یکبار بره از پشت پنجره یا در حضورشو به بچه نشون بده . این مرحله هم سه روز طول بکشه .
مرحله چهارم : مادر به بچه بگه من تو کوچه میشینم منتظرت هستم هر وقت تعطیل شدی با هم بریم خونه اگر خواستی منو ببینی از معلمت اجازه بگیر بیا منو ببین و تو این مرحله مادر هر نیم ساعت یکبار بره بچه رو از پشت پنجره ببینه . این مرحله هم سه روز طول بکشه .
مرحله پنجم : مادر بگه تا تو سر کلاس نشستی من برم این سوپر مارکت خرید کنم بعد میام نیای تو کوچه من خودم میام پیشت و واقعا مادر بعد از یک ساعت بره از پشت پنجره و حضورشو اعلام کنه .
مرحله ششم : حالا دیگه بچه جذب مهد شده و مطمئنه که مادرش همینجاهاس . در این مرحله مادر بگه : من برم خونه لباسمو عوض کنم برمی گردم و بره خونه و یکباربیاد به بچه سر بزنه و دوباره بره این سر زدن ها سه روز طول بکشه .
نکته مهم اینه که مادر این برنامه رو مو به مو اجرا کنه و دستبرد نزنه تو تکنیک و نگه حالا به جای یک ساعت دو ساعتی یکبار سر بزنم تا زودتر عادت کنه اینجوری بچه می ترسه و به مادر دیگه اطمینان نمی کنه و تا آخر اصلا مهدکودک نمیره و بیشتر به مادر می چسبه
نکته دیگه اینه که بعضی بچه ها خیلی به مادر وابستگی دارن و باید اول وابستگی هاشون قطع بشه بعد برن مهد
و بعضی بچه ها دیرتر به محیط جدید آشنا میشن باید تعداد روزهای مراحل رو بیشتر کنین مثلا به جای سه روز یک هفته باشه
35 views03:49