Get Mystery Box with random crypto!

به نام خدا خاطرات غلامعباس حسن پور قسمت چهل و پنجم چند | همراهان کودزر فراهان

به نام خدا
خاطرات غلامعباس حسن پور
قسمت چهل و پنجم

چندین روز از شروع عملیات والفجر هشت گذشته بود گردان امام حسین (ع) هنوز در نزدیک سه راه معروف شهادت که همان سه راهی بصره فاو ام القصر
می باشد مستقر بود .
این چند روز زیر آتش سنگین عراقی ها قرار داشتیم .
در یکی از روزها یک قبضه موشک انداز ۱۰۷ میلیمتری که همان مینی کاتیوشا می باشد از پشت جبهه خودی به طرف مواضع گردان امام حسین بخصوص گروهان ما شلیک می کرد اول خیال می کردیم شلیک ازطرف عراقی هاست و بعداز بررسی متوجه شدیم موشک هایی که به طرف ماشلیک و درنزدیکی ما منفجر می شوند از طرف جبهه خودی شلیک می‌شوند.
مسئله را با فرمانده خود در میان گذاشته و حتی به آقای جواد دل آذر که فرمانده تیپ بودند گزارش کردیم ایشان اول گفتند که شما اشتباه می کنید و بعد خود ایشان آمدند و شاهد ماجرا شدند و با پیگیری های مکرر ایشان دیگر آن مینی کاتیوشا به طرف مواضع ما شلیک نکرد معلوم نشد که آیا مینی کاتیوشا یی که به طرف ما شلیک می‌ کرد است خطای شلیک بوده و یا اینکه دست ستون پنجم دشمن در کار بوده است.
نمی دانم شاید فرماندهانی که پیگیری کرده باشند به حقایق آن پی برده باشند فرمانده دسته های ما آقایان علی اوسط خوشدونی معاونش علی حاج علی بیگی داود مبارک آبادی معاونش یادم نیست و رضا میرزایی معاونش حسن انقانی نیروهای خود را در سنگرهای دفاعی چینش کرده و آمادگی خود و نیروهای خود را جهت دفاع از خطی که در اختیار گروهان بود. حفظ می کردند و مرتب به نیروهای تحت امر خود سرکشی نموده و آن ها را روحیه می دادند تا در صورت حمله عراقی ها جواب دندان شکنی به آنها بدهند.
فرمانده دسته های گروهان ما از رزمندگان با تجربه جنگ بودند و من به عنوان فرمانده گروهان خیلی به آنها احترام قائل بودم و صمیمانه آنها را دوست داشتم برادر همتی هم مدیریت گروهان را به عهده گرفته و از نظر تامین مهمات و غذا و در هماهنگ کردن مسئول دسته ها به آقای شاکری کمک می کردو کار تعاون و آمار گیری گروهان را نیز انجام می داد.
معاون دسته ها هم به نوبه ی خود به فرمانده دسته در تنظیم ساعات نگهبانی و سرکشی به سنگرهای نگهبانی بخصوص در شب ها کمک‌
می کردند .
مسئول تسلیحات گروهان برادر بسیجی حسن کودزری فراهانی خیلی فعال بود و زیر آتش شدید به رزمندگان گروهان مهمات می رساند .
بی سیم چی گروهان ما آقای محمد رضا شریعتی هم خیلی زحمت می کشیدند . چند روزی که مشغول انجام عملیات والفجر ۸ بودیم اکثرا بیدار و مشغول مکالمات بی سیمی بودند و امورات ارتباطی فرمانده گردان و گروهان ها و آن دو گروهان را با گروهان دوم از طریق بی سیم prc77 انجام
می دادند .
و خیلی آن چند روز بی خوابی کشیدند حتی بعضی از مواقع به ایشان می گفتم شما بخواب خودم کار مخابرات را انجام می دهم .
آقای محمد رضا علیمردان جوانی شانزده ساله پیک گروهان ما بود که خیلی زحمت کشید و زیر آتش سنگین دشمن پیام های فرمانده گروهان به فرمانده گردان و یا پیام های فرمانده گروهان را به فرماندهان دسته می رساند و هیچ ترسی هم از تیر و ترکش نداشت.
روزی خیلی خسته شده بودم و دندان درد امانم را بریده بود به آقای شاکری معاون گروهان گفتم مواظب رزمندگان باش تا من بروم سنگر آقای نادری و غلامرضا شریفی با آنها کار دارم و از آنجا به سنگر بهداری بروم قرص مسکن بگیرم .
رفتم سنگر فرماندهی گردان .
حاج اسماعیل فرمانده گردان و حاج غلامرضا شریفی معاون ایشان در حال نوشیدن چای بودند . آنها داخل قوطی خالی کمپوت و با حرارت گاز جامد چای درست کرده بودند و به بنده هم تعارف کردند
با نوشیدن یک قلوپ (جرعه) از آن چای خستگی چند روزه از تنم بیرون رفت بعد از هماهنگی و گرفتن دستورات لازم با آنها خداحافظی کرده و به سنگر بهداری رفته و به گروهان خود بازگشتم یک روز سه رزمنده از یگان ضد زره لشکر ۱۷ به گروهان ما آمدند و اجازه خواستند که دستگاه پرتاب موشک ضد زره مالیوتکای خود را در وسط خط پدافندی گروهان ما مستقر نمایند تا تانک های دشمن را شکار کنند آنها با شلیک موشک‌های خود به طرف تانکها و نفربرهای زرهی عراق ترس در دل آنها انداختند . یادم نیست که گردان امام حسین علیه السلام چند روز در منطقه عملیاتی والفجر ۸ ماند. سپس ماموریت گردان ما در آنجا به پایان رسید.
به شهرک بدر که مقر لشکر ۱۷ علی بن ابی بود مراجعه کردیم چند روزی آنجا بودیم که آقای نادری موقتا گردان امام حسین مستقر در شهرک بدر را به بنده سپرد و رزمندگان به استعداد یک گروهان را مجددا به منطقه عملیاتی والفجر ۸ که همان منطقه فاو است برد و چند روزی به گردان های مستقر در آنجا کمک نمودند و جواب پاتک های مکرر دشمن را دادند و سپس به مقر لشکر مراجعه نمودند.
┈┉┉━❋ ❋━┉┉┈
کانال همراهان کودزر فراهان
Join
Telegram : @Kodzarfarahan2