این داستان: خوشحالم که خوشحالید راستش چند روز پیش بود که یکی از بچه هایی که تازه مشاورش رو شروع کردم، بعد از چند روز برگشت بهم گفت، شما بنظرم خیلی صبورید
یک روز قبلشم یکی دیگه از بچه ها بابت اینکه کامل توی ویسم واسش مشکلش رو توضیح میدادم ، روی ویسم ریپلای زد و نوشت: مرسییی، چقدر کامل گفتید (انگاری فقط منتظر یه ویس 5 ثانیه بله/خیر از من بود )
خودم همیشه برعکس تصور بچه ها، فکر میکردم خیلی عجولم و سعی میکنم در کوتاه ترین حالت ممکن منظورمو برسونم و دیگه فهمیدن نفهمیدنش پای گیرنده صحبته!
اینکه بچه ها ویژگی هایی ازم رو بهم یادآوری می‌کن که خودم تصور دیگه ای ازش داشتم، باعث میشه روز به روز به این بچه ها و ادامه مشاوره دادنم وابسته تر بشم و واسه بچه ها وقت بیشتری بزارم
وقتی از خواب پامیشم و میبینم که بچه ها اینجور پیامی واسم فرستادن،انگاری که دوتا هایپ خوردم و انرژیم واسه شروع اونروز چند برابر میشه!
درآخر اینکه مطمئنم که این فقط شماها نیستید که به صحبتای مشاوره ای من نیاز دارید، منم با انرژی ها و پیشرفت های شماهاش که جون میگیرم و ادامه میدم
.
.
.
خلاصه که خوشحالم که خوشحالید @DR_AMIRIII
