Get Mystery Box with random crypto!

چالش #قلم_من آن زمان ها که خورشیدِ عالمتاب بود و نور زرین درخ | کوه گرام

چالش #قلم_من

آن زمان ها که خورشیدِ عالمتاب بود و نور زرین درخشانش؛ کوه بزرگ، مطمئن و زیبای من بود که هر غروب به او می نگریستیم ما را با تصاویر، و نقاشی های حک شده دست طبیعت، با جزییات دقیقش سرگرم می کرد و من همیشه در مسابقه پیروز می شدم؛ چون اولین کسی بودم که ملکه مصر را پیدا می کرد و آسمان آبی بی پایان بود و تکه ابرهای نرم و گرمش؛

و پدرعزیزم؛ #مرشد و راهنمای شوخ طبع من، که در کنار او ترس، خطر، شکست و نومیدی معنا نداشت؛ درست آن زمان ها دعوت به #کوهنوردی، دعوت به #پناهگاه خستگی ناپذیر اعتماد به نفس شیرینم بود.

آن زمان ها در صورتم همان بی خیالی، آرامش و آسایشی موج می زد که همیشه در صورت #پلنگ_صورتی نمایان بود و همان پیروزی دائمیِ بدون شکست.

آن زمان ها کوهستان، مامن اَمن خلوت و تنهایی من بود؛ زمانی که برای خودم دنبال فسیل می گشتم تا مجموعه غنی ام را غنی تر کنم و مانند کوهنوردان محقق، هدفی عالی داشته باشم.

آن زمان ها هنوز زود بود که من هم مانند بزرگترها از #شکاف ناپیدای صخره، داخل غارِ بزرگ شوم و دهانه شکاف را با شاخه خشک ِخارهای بزرگ بپوشانم، در آنجا آتش روشن کنم و تا صبح با خیال راحت بخوابم.

قولش را گرفته بودم که سال ها بعد، از آن شکاف بگذرم و شبی را در غار اسرار آمیز در کنار گرما و روشنایی آتش، در دل اَمن کوه عزیزم بخوابم وصبحِ دل انگیز، چشمانِ خندانم را در کوه زیبای خودم باز کنم.

نویسنده: #اختر

همطناب «کوه‌گرام» شوید
@KoohGram