شما غروبی دوستداشتنی را میبینید. در دقیقاً لحظهٔ دیدنِ | Jiddu Krishnamurti
شما غروبی دوستداشتنی را میبینید. در دقیقاً لحظهٔ دیدنِ آن، تجربهکنندهای وجود ندارد، اینطور نیست؟ تنها حسی از زیبایی عظیمی وجود دارد. آنگاه ذهن میگوید: «چه زیبا بود. میخواهم بیشتر از آن ببینم». لذا تضاد بوسیلهٔ تجربهکننده، که بیشتر میخواهد، آغاز میشود. حالا، آیا ذهن میتواند در حالتی از تجربه کردنِ بدون تجربهکننده باشد؟ تجربهکننده حافظه است، جمعآوریکننده. متوجه هستید؟ و آیا من میتوانم به غروب بدون مقایسه، بدون گفتن «چه زیباست. ای کاش میتوانستم بیشتر از آن داشته باشم» نگاه کنم؟ «بیشتر» مخلوق زمان است، که در آن' ترسِ از پایان یافتن، ترسِ از مرگ هست.