قرن خون: بخش سوم،پایان سلطه ی کوتاه مدت ولانتیس: در اواخ | Casterly_rock
قرن خون: بخش سوم،پایان سلطه ی کوتاه مدت ولانتیس:
در اواخر قرن خون،آن کس که تاریخ نگاران آینده از او با نام فاتح یاد کرده اند،وارد اتحاد نهایی بر علیه ولانتیس شد...
با آنکه ایگون جوان بر خلاف نیاکانش همواره به غرب نظر داشت،زمانیکه پنتوس و تایروش از او برای اتحادی بزرگ عليه ولانتیس دعوت کردند،پذیرفت؛هرچند کسی نمی‌داند چرا...
گفته شده درحالی که بر پشت اژدهای خود،بالريون دهشت سیاه سوار بود،به سوی شرق پرواز کرد و با شاهزاده پنتوس و مجیسترهای این شهر آزاد دیدار کرد و از آنجا سوار بر بالريون به لایس پرواز نمود و به موقع رسید تا یک ناوگان ولانتیسی را که آماده هجوم به آن شهر بود،بسوزاند...
ولانتیس متحمل شکست های بیشتر و سنگین تری نیز شد.در دریاچه خنجر،ناوگان های نوروس و کوهور بیشتر کشتی های ولانتیسی را که بر روین تسلط داشتند،نابود ساختند...
از شرق نیز دوتراکی ها پس از سرکوب پادشاهی های سارنور،از علفزار ها بیرون زدند و از شهرهای ویران شده گذشتند و بر سر ولانتیس تضعیف شده فرود آمدند...
سرانجام،فیل ها(گروه ولانتیسی که اهل تجارت و صلح بودند،و بیشتر از سایرین از جنگ آسیب دیده بودند)قدرت را از گروه ببرها گرفتند و به جنگ خاتمه دادند...
در ادامه و خیلی زود،اتحاد میان لایس،میر و تایروش بر علیه ولانتیس شکست،و به دنبال آن نبردها و کشمکش هایی بر سر زمین های ارزشمند مابین این شهرها شکل گرفت،که در نهایت موجب شکل گیری آفتی با نام انجمن های آزاد شد؛این شمشیرزنان مزدور در ابتدا برای هر کسی که دستمزدشان را می‌پرداخت،می‌جنگیدند،اما کسانی هستند که می‌گویند هرگاه صلح و آرامش به خطر می‌افتد،فرماندهان این انجمن های آزاد برای برانگیختن جنگ های جدید دست به عمل می‌زنند تا منافع خود را تأمین کرده و به غنایم جنگی دست یابند...
ایگون تارگرین پس از شکست ولانتیس،چشمش را بر حوادث شرق بست و نگاه خود را معطوف به غرب کرد،جایی که سرزمینی آباد انتظار فتح را می‌کشید...
