معرفی شخصیت 35 لرد آلین ولاریون آغاز نخستین سفر دری | Casterly_rock
معرفی شخصیت 35
لرد آلین ولاریون
آغاز نخستین سفر دریایی بزرگ آلین ولاریون
بخش پنجم
در مراسمی که موجب بزرگداشت پیروزی آلین ولاریون برگزار شد،پادشاه(به پیشنهاد آنوین پیک)بار دیگر او را ارباب کشتی ها و دریاسالار سلطنتی خواند و از او خواست تا برای پایان دادن به تهدیدات لرد دالتون گریجوی یاغی،راهی غرب شود،و آلین جوان نیز چاره‌ای جز پذیرش نداشت...
بدین ترتیب لرد آنوین پیک،حریف دردسرساز خویش را راهی نبردی کرد که انتظار داشت در آن کشته شود،یا حداقل شکست بخورد تا اعتماد پادشاه و مردم به وی از بین برود...
و این آغاز شش سفر دریایی بزرگ لرد آلین ولاریون بود؛همانگونه که لرد کورلیس شش ماجراجویی با یک کشتی به نام مار دریا داشت،لرد آلین نیز در شش سفر بزرگ بر امواج سوار شد؛البته که بر خلاف پدربزرگش،بر شش کشتی نَه یکی؛او این کشتی ها را،«بانوان من»می‌خواند...
از سوی دیگر،لرد آنوین پیک موفق شد تا با غرامت هنگفتی،صلح را با براووس به ارمغان بیاورد تا مانع از انتقام خونین این شهر به خاطر حمله خودسرانه لرد آلین ولاریون شود...
در قدمگاه شاه،شهبانوی کودک،جهیرا تارگرین خودکشی کرد و مملکت را در غم فرو برد،و رقابت اربابان بزرگ و کوچک بر سر جانشینی وی آغاز شد؛در نهایت و از بین صدها کاندیدای ازدواج و به خاطر دخالت بیلا و رینا تارگرین،خواهران ناتنی ایگون سوم،تمام آنان کنار گذاشته شدند تا دینیرا ولاریون به عنوان شهبانوی جدید برگزیده شود...
از سوی دیگر و در جهت رسیدن به غرب وستروس،آلین و ناوگانش باید از جزایر استپ استونز می‌گذشتند که بخش بزرگی از آن،هم اکنون در اختیار یک پادشاه دزدان دریایی با نام راکالیو ریندون بود،کسی که سابقا در نبرد خونین بر سر جزایر شرکت داشت؛باقی جزایر در اختیار حاکم تایروش بود...
پس برای ممانعت از نبرد،لرد آلین شخصاً و تنها با یک کشتی راهی قلعه چوبی راکالیو در جزیره بلاد استون«سنگ خون»شد و دو هفته آنجا ماند تا درنهایت موفق شد اجازه عبور ناوگانش را بگیرد...
اما این اجازه به سختی داده شد؛چنان که لرد آلین ذکر کرده مطمئن نبود که در آن قلعه مهمان بود یا گروگان؛یک روز راکالیو او را دوست و همرزم می‌خواند،روزی قصد جانش را می‌کرد،روزی دیگر او را جاسوس تایروش خواند،و حتی یک روز وی را مجبور کرد تا در چاله گلی پشت قلعه اش با خود کشتی بگیرد...
حتی یک شب سه تن از همسرانش را به بستر لرد آلین فرستاد و در آخر به بهای سه کَشتی،اتحادی ثبت شده بر پوست میش و یک بوسه از بانو بیلا تارگرین،به او اجازه عبور داد...
گفته شده که در عبور از دورن،پرنسس آلیاندرا مارتل که شیفته قهرمان نبرد استپ استونز شده بود به استقبالش آمد،و در ازای آب و آذوقه،با او رابطه ای صمیمانه ایجاد کرد...
در عبور از جزایر سپر نیز تعدادی کشتی از این مناطق به ناوگان لرد ولاریون پیوستند،اما طوفانی دیگر مانع از پیشروی ایشان شد؛درحالی که دالتون گریجوی ناوگان خویش را در جزیره زیبا آماده نبرد کرد...
