در طول نیمه جنوبی وستروس از دورن تا کُهن شهر،ناوگان دچار طوفان و حمله راهزنان گشت و چند کشتی از دست رفتند،اما در کهن شهر،لرد لیونل هایتاور جوان شخصاً به لرد ولاریون خوش آمد گفت و خسارات وی را با پنجاه کشتی جدید(بیست کشتی از سوی خاندان هایتاور و سی کشتی از سوی خاندان ردواین)،ملوان،آذوقه و تدارکات تامین کرد...
حال ناوگان بلوط مُشت به طرز چشمگیری گسترش پیدا کرده بود و بیش از پیش شکست ناپذیر می‌نمود؛دو ناوگان قدرتمند،در اختیار دو دریاسالار جوان که هر یک مهارت خود را در نبرد ثابت کرده بود...
انتظار برای کشتی های لرد ردواین طولانی شد و لرد آلین در این مدت از اَرگ دیدن کرد،توسط سپتون اعظم در سپت پر ستاره کُهن شهر تقدیس شد،و نقشه های قدیمی را بررسی نمود؛وی همچنین طرح های کشتی های قدیمی والیریایی را نیز مشاهده کرد...
سپس زمانی که از انتطار برای کشتی های ردواین خسته شده بود،بار دیگر به دریا زد و به سوی جزایر آهن رفت...
لرد گریجوی پیش از آنکه بتواند با آلین ولاریون رو به رو شود،توسط یکی از همسران نمکی اش کُشته شد و بدین ترتیب این رویارویی تاریخی،هرگز به وقوع نپیوست...
نبردی کم نظیر بر سر قدرت میان آهنزاده‌گان شکل گرفت که ناوگان عظیم کراکن سرخ را صد ها تکه کرد؛ناخدایان و خویشاوندان برای تصاحب جایگاه او گلوی یکدیگر را بریدند و کشتی‌های رقیبان خود را پیش از رسیدن لرد ولاریون غرق کردند...
در ادامه لرد آلین پیشنهاد بانو جوانا لنیستر مبنی بر حمله به جزایر آهن را رد کرد،اما برای حفظ امنیت منطقه،سر لئو کاستاین و یک سوم ناوگان،شامل کشتی های هایتاور و شماری از کشتی های خود را در دریای مغرب باقی گذاشت و سپس راهی وطن گشت...
در راه بازگشت،وی بار دیگر از کهن شهر و اَرگ،دورن،و همچنین از جزیره ردواین دیدن کرد...
در دورن،او رازی را فهمید که علت آغاز دومین سفر دریایی بزرگش شد...
خیلی زود ناوگان ولاریون به سوی لایس به راه افتاد...
شرح تصویر:ناوگان ولاریون در راه جزایر آهن گرفتار طوفان شد...
