قطعهای از کتاب ما در یک بشکه متولد میشویم، زندگی میکنیم و | کتابخانه تلگرام
قطعهای از کتاب
ما در یک بشکه متولد میشویم، زندگی میکنیم و سرانجام میمیریم. ما نمیدانیم در خارج از مرزهای بشکه چه میگذرد و اصلا نمیتوانیم به خاطر بیاوریم که چطوری و چگونه سر از این بشکه درآوردهایم.
ما فارغ از اینکه پسزمینههایمان چقدر متفاوت است، پس از سالها زندگی در این بشکه، جملگی به نقطهنظر مشترکی دربارهی دنیا رسیدهایم: دنیا بشکهای شکل است. آنهایی که در بشکه زندگی میکنند تصورات و ادراکات خاص خودشان را دربارهی خیر و شر دارند. در بین آنها، هم قدیس هست هم ابلیس. باهوشترین آدمهای این دنیا بو بردهاند که به احتمال بسیار زیاد، دنیاهای دیگری هم وجود دارد و حتی چه بسا انبوهی از بشکههای مشابه دیگر وجود داشته باشد؛ بشکههایی که در آنها زندگی و حیات شکل نسبتا متفاوتی دارد.
آزادیخواهترین ساکنان دنیای بشکهای ما میکوشند که از آن بگریزند. آنها از کنارههای زنگارگرفتهی بشکه بالا میروند، از پشت سقوط میکنند و دوباره بالا میروند. سمجترین آنها یا زندگیهایشان را از دست میدهند یا به لبهی بشکه میرسند و ناگهان یک دنیای جدیدِ تاکنون دیدهنشده و بسیار رنگارنگ در برابرشان پدیدار میشود: علفها، گلها، ماهیها، پرندگان، پروانهها و سنجاقکها. آنجا آبهای زلال، زمینهای سفت و هوای تازه دارد و هر مخلوقی، به بهترین شکلی که میتواند، در سه ساحت اصلی آن حرکت میکند: برخی پرواز میکنند، برخی شنا میکنند و برخی میخزند. یک دنیای بیحدومرز. اما هر کسی باید خودش غذای خودش را به دست آورد و هر کسی باید خودش مواظب خودش باشد تا له نشود، تا نیش نخورد یا بلعیده نشود.
وای خدای من، معلوم هست اینجا چه خبر است؟! لطفا هر چه سریعتر ما را به بشکهی خودمان برگردان!
درست است که در بشکهی ما هیچ گلی، هیچ علفی نیست و غذا کم و ناچیز است، اما تا دلتان بخواهد امنیت و آرامش هست. تو میتوانی به کنارهی بشکهات بچسبی و چرت مبسوطی بزنی؛ با علم به اینکه هیچکس به تو حمله نخواهد کرد، هیچکس نیشت نخواهد زد و قورتت نخواهد داد. پس زنده باد بشکه!