Get Mystery Box with random crypto!

سعدی شیراز امروز روز سعدی شیرازی بود شاید همه سعدی را در کتاب | نشریه خانواده نور(متافیزیک)

سعدی شیراز
امروز روز سعدی شیرازی بود شاید همه سعدی را در کتاب هایش بشناسند ولی در پس تمام زندگی شاعرانه عارف های ایران زندگی در جریان بود که از حد تصور بزرگ تر بود

سعدی و حافظ شیرازی از رندان عالم بودن در همیشه این موضوع این موضوع مورد توجه جامعه مردم بودن


یک حکایت از دوران زندگی سعدی وجود داره که دوست دارم امشب باز گویش بکنم


این حکایت از زبان هم دورهای سعدی بود که زندگی سعدی را شرح حال می کردن

" روزی سعدی به همراه یکی از یاران خویش در بازار شیراز در حال قدم زدن بود که ناگهان فرزندی نا خلف که همه بازاری ها را اذیت می کرد میاد از پشت چیزی را فرو می کنه به پشت سعدی و سعدی وقتی بر می گردد این شخص را می ببنید دست بر سرش می کشد و سکه ای پول کف دست اون فرد می زاره و میره ، همراه سعدی از سعدی می پرسید دلیل این کار چه بود اون باید قصاص این کارش را می داد. و سعدی لبخند زد می گوید من خون بهایش را دادم .

گذشت روزی یک مقام دولتی در بازار قدم می زد و این فرد نا خلف از پشت آزار می رساند به این مقام و این مقام در همان بازار سر آن فرد را می زند .

نکته اخلاقی این داستان این هست که حتی آدم های بزرگی مانند سعدی نیز کاری می کردن که ما امروزی اگر تصور بکنیم باور مان نمی شود

مانند روایت موسی و خضر و زمانی که خضر فردی را به قتل می رساند و موسی می ترسد دلیل می خواهد

آری در طریقت آدم های کامل این پدید عادی بود کسی که درجات بالای دست پیدا بکند کاری بکند که از حد تصور انسان خارج باشد

ولی آنها با آگاهی و شناخت کامل از رندی خود در زمانش استفاده می کرد


ولی الان ما در این دوره فکر می کنیم آدم خوب کامل کسی هست که ساده باشد و اجازه بدهد که دیگران حقش را بخون و بهش بی احترامی بکند در حالی که هیچگاه در آیین طریق ما جای نداشته که کسی دیگری را ضعیف کشی بکند و یا اجازه بدهیم کسی ما را اذیت آزار برساند

من پیشنهاد می کنم بزم انوشیروان در فردوسی را حتما بخوانید تا آیین درست زیستن را بیاموزید.

آرش
@LightFamily