نقش مهمی که به خودمان در اعمال، گفتگوها و افکار میدهیم یک "ناهنجاری شناختی" را بوجود میآورد که حواس ما را میبندد و به ما اجازه نمیدهد که مسائل(موضوعات و اشیا) را واضح و واقعی ببینیم.
ما مانند پرندگان لاغری هستیم. با هر چیز لازم برای پرواز به دنیا آمدهایم، اما همیشه وادار شدهایم که در دوایری بسته مربوط به خودمان پرواز کنیم. زنجیری که ما را به پایین میبندد، اهمیت خود است.
مسیری که یک انسان معمولی را به مبارز تبدیل میکند خیلی دشوار است. احساس بودن در مرکز هر چیزی، و نیاز به اینکه همیشه حرف آخری داشته باشیم، تا ابد در جریان است. احساس اهمیت میکنیم و هنگامی که کسی مهم است، هر قصدی برای تغییر یک پروسه دشوار، دردآور و آهسته است.
کتاب ملاقات با ناوال
@LightFamily