Get Mystery Box with random crypto!

ماجرا کمی بالای پانزده سال است. «سال ۱۹۹۸ مذاکرات اتحادیه با | یادداشتهای توپ سرگردان

ماجرا کمی بالای پانزده سال است.

«سال ۱۹۹۸ مذاکرات اتحادیه بازیکنان و ان بی ای به بن بست خورد و لیگ تعطیل شد. بازیکنان اجازه حضور در سالن های تمرینی تیم را نداشتند و به همین دلیل در سالنهای متفرقه بصورت تفریحی بازی می‌کردند. یک روز شکیل اونیل و کوبی برایانت برای بازی دوستانه به کالج ساوت وست در لوس انجلس رفتند. اونیل یک تیم کشید و کوبی هم در تیم مقابل.
مثل بازی های دوستانه دیگر بازیکن‌ها خودشان خطا اعلام میکردند بازی یواش یواش داغ شد. شکیل اونیل چند تا خطای ابکی اعلام کرد. هر وقت شوتش گل نمی‌زد زارت داد میزد فول.
کوبی برایانت خسته شد و گفت: این مسخره بازی را بس کن! بازی تو بکن.
اونیل قاطی کرد و گفت: یک دفعه دیگه زر بزنی میزنم توی گوشت عین سگ صدا بدی!

بازی شروع شد چند مالکیت بعد کوبی به داخل سه ثانیه برش کرد، خودش به شکیل که روی هوا برای بلوک کردن پریده بود کوبید و از زیر دست شکیل تخته گل توپ را به ثمر رساند.
کوبی بعد از گل شدن توپ توی صورت شکیل داد زد: فاک یو! این تیمه منه،‌ این مادرقحبه‌ها همه مال من هستند!
منظور کوبی از تیم من تیمی که داشت در کالج بازی میکرد نبود. منظورش لیکرز بود.
اونیل تحمل نکرد و سرش داد زد: مادرقحبه این تیم منه!
کوبی گفت: جدی میگم فاک یو! تو رهبر نیستی و هیچ گهی نیست!
شکیل گفت: چی گفتی؟
اونیل ادامه داد: ایرادی نداره سه سوت میگم تبادلت کنند بری گورت را گم کنی!
چند تا از بازیکنان ها امدند شکیل و کوبی را که دماغ به دماغ شده بودند و فحش می‌دادند جدا کردند. بازی دوباره شروع شد. کوبی چند تا لی اپ دیگه کرد و هر بار گل میزد توی صورت شکیل اونیل داد میزد: اره مادرقحبه، عمرا نتونی جلوی منو بگیری!
بالاخره اونیل توپ را گرفت و بازی را متوقف کرد و گفت: یک کلمه دیگه از دهنت در بیاد....!
کوبی گفت: فاک یو! هیچ گهی....
اینجا بود شکیل اونیل با اون دست بزرگش کشیده ای خوابوند توی گوش کوبی که صداش در سالن پیچید. »

این بخشی از کتاب «سیرک سه حلقه ای » اثر جف پرلمن بود. حالا تصور کنید چند ماه بعد فیل جکسون امد و این دو بازیکن را در قالب یک تیم بسکتبال کنار هم سه بار پشت سر هم قهرمان کرد. من واقعا به فیل جکسون احترام میگذارم ولی بعد از خواندن این ماجرا احترامم به او چند برابر شد.