روز پرده دری کرد و شکافت، پرده سیاه شب را،،و خورشید لباس عروس پوشید و رژ الیزا ی مخملی به صورت سرخش مالید، و جهان را به گرمی، لطافت و عشق دعوت کرد،،
زمین فرش خورشید شد و رقص عروسان اش را به نظاره نشست،، و آسمان بالای سرش توری سفید انداخت وبه دست افشانی و پایکوبی مشغول شد و چنین شد،، که خدا لبخند زد و همه ساکنین زمین را به رقص و شادمانی دعوت کرد،، مهرخدا به دل مردمان جهان نشست،،، زیبانگران فریاد عاشقی سر دادند، و مهربانان همه را به صلح و صفا دعوت کردند.، گویی نماز عشق در مناره دلها برپا شد، که همگی فریاد زدند.. ای عاشقان لب کوی یار،، و ای محبوبان درگاه خداوندگار اعظم،، رخ بنمایید، تا زیبایی های خداوندی را در آغوش همدیگر به نظاره بنشینید،،
مهربانی آغاز کنید و با سرمستی نفس بکشید،، چرا که خدای بنده نواز،، به مهر آفریده است، همه مردم جهان را،،
تا درسایه سار یک خدا، یک خورشید ودر پهن دشت هوا وزمین، درصلح و دوستی زندگی عاشقانه ای داشته باشید... ..