2022-07-29 21:11:00
همه چیز از آبان ۹۸ شروع شد
چقدر خوشحال بودم که از این به بعد یه نفر کنارم هست که قراره با هم بگیم ،بخندیدم ،توی لحظه لحظه زندگی هم سهیم باشیم.
چقدر قشنگ بود اون روزا دلبرم ،صبح که چشام باز میشد سریع گوشیم رو نگاه میکردم مبادا پیامی داده باشی و من ندیده باشم .
از هر ۱۰ کلمه ای که میگفتیم ۹ تاش دوستت دارم بود .
راستی یادته تو میگفتی دوست دارم و من مخالف جدی این قضیه بودم و میگفتم بگو دوستت دارم بلاخره بعد یه مدت توام عادت کردی و گفتی .
قول دادیم به هم که تا تهش هم دیگه رو تنها نزاریم .تو گفتی من جونم رو برات میدم منم قلبم رو در اختیارت گذاشتم .
توی کلاس که مینشستیم یک لحظه ازت چشم بر نمیداشتم بعد کلاس هم که میرفتیم دور دور .یکشنبه ها رو یادته ۴ ساعت وقت داشتیم بین کلاس ها میرفتیم داخل شهر پارک دانشجو یادش بخیر .
یا شب های بعد امتحان وقتی هوا سرد بود و دستات یخ زده بود میترسیدم مریض بشی میگفتم بریم توام میگفتی نه میخوام پیشت بمونم .
چه کوچه هایی که با هم رفتیم و برای اولین بار دیدیم اونجا ها رو .
اون شب سرد که توی پارک دانشجو روی نیمکت نشسته بودیم و پشت سرمون یه پسری داشت ساز دهنی میزد ترکیب آهنگ پر احساس اون با چشای قشنگت زیبا ترین صحنه دنیا بود دلبر جانم.
از کوچه ابوریحان میرفتیم سمت پارک، تو میرفتی بالای جدول و میگفتی حالا هم قد شدیم چه روزای پر احساسی بود .
سال ۹۹ وقتی اولین روزایی بود که میرفتم سر کار خیلی حمایتم کردی عزیزم . از ۸ صبح میرفتم سر کار تا ۴.۵ عصر گاهی هم اضافه کار وایمیستادم . قرارمون شده بود ساعت ۷ شب .اگه یه دقیقه دیر میکردم زنگ میزدی و نگرانم میشدی .
چند باری هم اومدی شرکت سر کارم چقدر خوشحال میشدم تو اوج خستگی وقتی میدیدمت یه جون دوباره میگرفتم .
آبان ۹۹ یه اتفاق تلخ باعث ناراحتی هر دو مون شد که من اگه تا ابد هم بابتش معذرت خواهی کنم کمه ... هر چی بود گذشت و دوباره برگشتیم به روزای خوبمون
و اما ۱۴۰۰
خرداد اون سال یه سفر رفتید شمال وقتی برگشتی دیگه مثل سابق نبودی هر چقدر گذشت بد تر و بدتر شد .
گفتی میخوام برم سر کار حمایتت کردم درست مثل خودت .رفتی اما بازم وضعیت بدتر شد چون وقتی برمیگشتی خونه دیگه حال و حوصله چت کردن با منو نداشتی ...
هر روز داشتی ازم فاصله میگرفتی و من هرچقدر سمتت میدویدم بهت نمیرسیدم ...
۱۴۰۱
هر چی که توی این چند ماه کشیدم رو بیخیال
اینکه امروز از صبح تا الان حالم چطور بود و تا الان بخاطر مشکل قلبی بیمارستان بودم رو بیخیال
ولی دیشب که فهمیدم بهم خیانت کردی رو هیچ جوره نه میشه بیخیال شد و نه میشه درکش کرد که چی شد که یهو اینجوری شد ...
من هنوز توی شوکم
خیلی ها بهم گفتن ولش کن از جمله نزدیک ترین دوستانت ولی من که نمیتونستم دلبرم رو فراموش کنم مدام پی تو می اومدم هرچند باهام سرد برخورد میکردی اما من همچنان مثل همون ادم ۹۸ دوستت داشتم .
نمیدونم چطور تونستی منو بازی بدی و این کار رو باهام بکنی چرا وقتی داشتم ازت میپرسیدم دوستم داری ؟نگفتی( نه)
هر چی که بود گذشت و برای همیشه تموم شد .قصه عشق ما آبان ۹۸ شروع شد و مرداد ۱۴۰۱ برای همیشه تموم شد با هر کسی هستی خوش باشی و سلامت. من از حق خودم گذشتم از این که ۳ سال جوونیم رو پات گذاشتم هم ناراحت نیستم اما بدون بدجوری کمرم رو شکستی .
فقط امیدوارم خدا ازت بگذره چون اون تنها کسی بود که شاهد بود من چقدر برای داشتنت تلاش کردم و جنگیدم ولی تو اینجوری جوابم رو دادی .
خدایا یه عشق ازت بدهکارم و یه مرگ طلبکار یا طلبت رو بگیر یا بدهیم رو بده
اینا رو با این حال خرابم نوشتم برای کسایی که به کسی قولی دادن ، دلی رو مال خودشون کردن ،کسی چشم داره به بودنشون و...
داداشم ، خواهرم اگه واقعا نمیخوایش همین الان برو بهش بگو یا اگه کسی جز اون هست قیدشو بزن ...دل نشکن دل شکستن بدجور تاوان داره . در اندازه نصیحت کردن نیستم فقط خواستم احوال یه ادمی که بهش خیانت شده رو بدونید .
خاک پای همتونم شب خوش
@love_ub
1.2K views18:11