Get Mystery Box with random crypto!

باید در انتهایِ یک کوچه یا اصلا خیابان بایستم تمامِ بهار را دو | Love bug

باید در انتهایِ یک کوچه یا اصلا خیابان
بایستم
تمامِ بهار را دورِ خودم جمع کنم
تمامِ گل هایِ رنگ به رنگ
میوه هایِ نو برانه
و عطرِ چای بهار نارنج
یک پیراهنِ سپید به تن کنم
به هرکه از خیابان گذر کرد
بهار تعارف کنم به شرطِ لبخند!
باید راهی پیدا کنم
مردم باور کنند
بهار در دستانِ خودشان
انتظارِ شکوفه کردن دارد
باید هرکه تنها از کنارم گذر کرد را
صورتش را بگیرم
پیشانیش را ببوسم
و با یک لبخند بگویم :
چند کوچه آنطرف تر
خیابانیست به نامِ
لیلی و مجنون
سری به آنجا بزن
شاید میانِ آن همه چشمانِ منتظر
دو چشم از برایِ تو باشد!
باید فکری بی اندیشم
بهار در راه است
و این همه عاشقِ نرسیده به وصل
منتظر...

#عادل_دانتیسم ‌