اما مرد پیر تا نیمه های شب کنار پنجره نشست و زندگیِ سراسر در ف | ❤️عاشقانه ها❤️
اما مرد پیر تا نیمه های شب کنار پنجره نشست و زندگیِ سراسر در فراز و فرودش را از مقابل نظر گذراند. سپس کاغذ را برداشت و اضافه کرد: "از انتها که نگریستم هیچ تقلایی به اندازهی تلاش برای لذت بردن از زندگی مضحک به نظر نیامد." سپس پنجره را باز کرد.