هنگامی که از رسیدن به تو ناامید شدم خودم را زدم به فراموشی اما | ❤️عاشقانه ها❤️
هنگامی که از رسیدن به تو ناامید شدم خودم را زدم به فراموشی اما کجای این فراموشی به فراموشی میماند؟ وقتی هر شب به وقت تنهاییام سراغی از خاطراتت میگیرم لب پنجره میایستم خیره به نقطه ای نامعلوم میبینمت که میخندیدی که میرقصیدی که در آغوشم آرام میشدی فرق زیادیست جانم فرق زیادیست بین کسی که فراموش میکند با کسی که خودش را به فراموشی میزند...!