تقصیرِ کسی نیست. روزگارِ نکبتی شده، آنقدر که آدم دلش میخواهد | ویـانـ🌙
تقصیرِ کسی نیست. روزگارِ نکبتی شده، آنقدر که آدم دلش میخواهد مدام به خاطرههایش چنگ بیندازد و آن جاها دنبالِ چیزی بگردد؛ یادِ بچگیها و سایهیِ بعد از ظهر و توتهایِ کال رویِ آجرِ فرش، صدایِ نامفهومِ دوره گردها، انگار خواب بوده و حسرتش حالا به بزرگیِ یک حشرهیِ چسبنده رویِ سینه آدم میماند.