نیست شدن یه زندگی خیلی عجیبه. فکر کن اونهمه خاطره، اونهمه خن | مادام كوترل
نیست شدن یه زندگی خیلی عجیبه. فکر کن اونهمه خاطره، اونهمه خنده، اونهمه تجربه، اونهمه زیبایی و رنج و صبر و انتظار و اَندوه و خستگی و استعداد و استیصال و اُمید و نااُمیدی و قول و قرار و دلبستگی و عاطفه و حرف و تنهایی و خواسته نیست میشه، و همزمان که مهم و وحشتناکه نه مهمه و نه وحشتناک. فرداش دوباره خورشید بیرون میآد و زمین میچرخه؛ انگار نه انگار تو روزی روش راه میرفتی و حالا قدمهات از دنیا حذف شدن. انگار نه انگار دیگه هیچکس صدات رو نخواهد شنید، بغلت نخواهد کرد، دستت رو نخواهد گرفت، به چشمهات خیره نخواهد شد، با تو نخواهد خندید و با تو حرف نخواهد زد. آب از آب تکون نمیخوره، انگار نه انگار که تو از این جهان کم شدی. نیست شدن یه زندگی خیلی عجیبه؛ همزمان اتفاق کوچیک و چقدر بزرگیه.