Get Mystery Box with random crypto!

مدینة العلم

لوگوی کانال تلگرام madinatalelm — مدینة العلم م
لوگوی کانال تلگرام madinatalelm — مدینة العلم
آدرس کانال: @madinatalelm
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 315
توضیحات از کانال

جُستارهایی در احادیث، تاریخ و کتاب شناسی
https://t.me/MadinatAlelm

Ratings & Reviews

1.67

3 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

0

3 stars

0

2 stars

2

1 stars

1


آخرین پیام ها

2022-07-07 12:33:32 مقاله‌ای است از اینجانب در شماره جدید نشریه آینه پژوهش.نکته قابل توجه در آن، توجه به دو نسخه خطی مغفول از شیخ احمد حر عاملی است. برخلاف نظر بعضی فاضلان گرامی که کتاب چاپ شده با عنوان التفسیر الوجیز را بدون دلیل اثر صاحب وسائل می‌دانند، شیخ احمد حر عاملی در دیباچه نسخه‌ای ارزشمند از یکی از آثار خود، صراحتا این تفسیر را تألیف خودش دانسته است. همچنین، به نسخه‌ای از تفسیر عیون المعانی شیخ احمد نیز در این مقاله پرداخته شده که بنابر شواهد مختلفی، راقم سطور بر این باور است که همان تفسیر الوجیز است.بخش‌های مفصل دیگری نیز در این مقاله به بررسی تفاوت محتوای تفسیر الوجیز و آراء شیخ حر عاملی اختصاص دارد که گواه نفی انتساب این اثر به آن بزرگوار است.

@MadinatAlelm
448 views09:33
باز کردن / نظر دهید
2022-01-17 13:59:23 با پوزش از این که قسمت دوم این نوشتار به دلیل مصیبت وارده مدتی به تأخير افتاد. انا لله و انا الیه راجعون.
424 views10:59
باز کردن / نظر دهید
2022-01-17 13:59:09 اعتقادات کمونیستی علی‌نقی منزوی (بخش دوم)

علی‌نقی منزوی، در مصاحبه‌ای به صراحت به باورهای کمونیستی خود تصریح کرده است.او درباره جلال آل احمد گفته است:

«در آن موقع هر دوی ما ضد آخوند شده بودیم. من این افکار را از عراق با خودم آورده بودم، منتهی او در خانه پدرش، ضد آخوند و ضد پدرش شده بود و پدر و مادرش هم این را می‌دانستند. مثل پدر خود ما که می‌دانست همه بچه‌هایش بی‌دین شده‌اند و فقط نگاهمان می‌کرد و ما هم نگاهش می‌کردیم و هر دو طرف می‌دانستیم موضوع از چه قرار است.»

همچنین در پاسخ به چگونگی ادامه ارتباط با جلال گفته است:

«بیشتر در خواندن و تصحیح نوشته‌هایش. نوشته‌هایش را می‌آورد و با هم می‌خواندیم و من چاشنی کمونیستی حرف‌هایش را بیشتر می‌کردم! جلال در آن روزها به افکار ما علاقه‌مند بود. من در عراق عضو حزب کمونیست شده بودم و جلال در اینجا هنوز در این وادی‌ها نبود. من موقعی که از عراق آمدم گرایش و انگیزه به کمونیسم را در او بیشتر کردم.»
( منزوی، «پس از انشعاب رابطه ما کم شد (آل احمد، حزب توده و انشعاب با روایتی متفاوت)»، نشریه یادآور، شهریور و مهر و آبان 1387، شماره 3، ص112 – 113)

گفته شده است که باورهای کمونیستی منزوی‌ها، تحت تاثیر برادر کوچکشان محمدرضا (سومین پسر آقا بزرگ) بوده است. او افسری نظامی و توده‌ای بود که در اوایل دهه سی خورشیدی در زندان به قتل رسید.
( انوار، عبدالله، «جلال هرگز خودش را نفروخت، زندگی و زمانه جلال آل احمد در گفت و گو با عبدالله انوار»، روزنامه اعتماد، شماره 3338، چهارشنبه 18 شهریور 1394، ص7)

سید محمود دعایی نیز درباره حضور جریانات چپ در نجف و عراق و نقش علی نقی منزوی گفته است:

«او از میان طلاب نجف به دنبال عضوگیری برای حزب توده بود و اتفاقا چند نفر از طلبه‌های جوان را هم فریب داده بود که به جای علوم دینی، بروند دیپلم بگیرند و بعد سر از آلمان شرقی درآورند. از جمله فرزند یکی از روحانیون وارسته که با بیت مرحوم سید عبدالهادی شیرازی مرتبط بود، بر سر القائات همین آقا، سر از آلمان شرقی در آورد.آقای منزوی در منزل پدرش به عنوان کتاب شناس به پدرش کمک می‌کرد. او کسی بود که فیشهای مورد نیاز را برای نگارش کتاب 23 سال در اختیار علی دشتی قرار داده بود تا بر ضد پیامبر مطلب بنویسد. مرحوم حاج آقا مصطفی از تشکیل چنین کانونی در نجف به شدت ناراحت بود و به همه هم هشدار داده بود تا این کانون از هم پاشید.»
( دعایی، «امام در نجف»، فصلنامه مطالعات تاریخی، زمستان 1384، شماره 11، ص29)
دعایی همچنین گفته است که منزوی یک بار نیز از طرف ایرج اسکندری به عراق آمده بود.( همان، ص19)

ایرج اسکندری – برادرزاده سلیمان میرزا اسکندری اولین دبیر حزب توده در ایران – از بزرگ‌ترین شخصیت‌های حزب بوده و خود نیز به مدت هفت سال دبیری حزب را در ایران عهده‌دار بوده است.

آیت الله محمدرضا رحمت نیز در خاطرات خود گفته است:
«پسر مرحوم آقا بزرگ تهرانی، دایی خانم سید صالح، یکی از کمونیست‌ها بود.سید صالح، شیخ طالقانی و برادر سید صالح به نام سید صدر تعدادی از طلبه‌ها را فریب داده بودند و در کلاس‌های منزوی شرکت می‌کردند. منزوی هم با تدریس مبانی کمونیستی مرتب زیر و بنا و ریشه ایمانی افراد را متلاشی می‌کرد...خلاصه مسأله به حاج آقا مصطفی گفته شد و وی نیز اقدام به بیرون کردن منزوی از نجف کرد.وی چون کمونیست بود به راحتی با اطلاعات و امنیت عراق ارتباط برقرار کرد و علیه طرفداران امام گزارش‌های دروغ می‌داد.»
( خاطرات سال‌های نجف، ج2، ص40، به اهتمام مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، نشر عروج، چاپ اول، 1389)


شادروان سید محمد رئیسی گرگانی در مصاحبه با مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، درباره واکنش امام خمینی و فرزندشان به جلسات علی‌نقی منزوی در نجف گفته است:
«امام به محض اینکه از موضوع باخبر شدند، شرکت در این جلسات را تحریم کردند و به علینقی منزوی هشدار دادند که فوراً این جلسات را تعطیل کند، اما او به این دستور وقعی ننهاد و به کارش ادامه داد...امام هر چه پیغام فرستادند که او جلسات درسش را تعطیل کند، بی‌فایده بود...یادم هست حتی وسط یکی از درسهای منزوی، وقتی یکی از طلبه‌ها می‌بیند او نام پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) را با بی‌ادبی می‌برد و از آنها با احترام یاد نمی‌کند، با لنگه کفش خود محکم توی سر منزوی می‌کوبد و در نجف هیاهو به راه می‌افتد که: کسی آمده است و قصد دارد طلبه‌ها را کمونیست کند!...امام و عده‌ای از دوستان ایشان از دولت عراق خواستند او را از عراق یا حداقل نجف بیرون کند...بالأخره هم تحت فشار زیاد آنان بود که خود منزوی ناچار شد به خارج برود.»
@MadinatAlelm
2.6K viewsedited  10:59
باز کردن / نظر دهید
2021-11-30 15:18:45 اعتقادات کمونیستی علی نقی منزوی (در دو بخش)

بعضی فرزندان شیخ آقا بزرگ طهرانی اعتقادات کمونیستی داشتند. در میان آنان، علی نقی منزوی هیچ ابایی از ابراز باورهای خود نداشت و صراحتا در برخی مطالبش از اعتقادات خود پرده برداشته است. همین باورهای ضد دینی بود که آنان را بدون هیچ نگرانی و عذاب وجدانی، به خیانت‌ و تحریف در الذریعه و طبقات کشاند. دو کتابی که علی نقی منزوی و برادرش احمد، هر چه خواستند به میل خود از آن کاسته و هر چه می‌خواستند در آن – به نام پدر – اضافه کرده‌اند.
اکنون در دو بخش، به ذکر برخی مطالب کمتر دیده و شنیده شده، درباره علی نقی منزوی خواهیم پرداخت.

بخش اول: علی نقی منزوی و کتاب 23 سال:

می‌دانیم که در اوایل دهه پنجاه خورشیدی، بخش‌هایی از کتاب 23 سال علی دشتی، بدون ذکر نام نویسنده در مجله کاوه منتشر می‌شد. اندکی بعد شایع شد که کتاب، نوشته علی دشتی است، هر چند گزارش‌های مختلفی روشن کرد که علی نقی منزوی نقش اصلی را در نگارش این کتاب داشته و بلکه مطابق یک نقل که آن را ذکر خواهیم کرد، به استثنای یک قسمت، تمام کتاب نوشته خود او بوده است.
استاد علامه و محقق گرانقدر، جناب حاج شیخ علی اکبر مهدی پور، از مرحوم آیت الله شیخ مجدالدین محلاتی چنین نقل کرده‌اند:

علی دشتی باغبانی داشت که او با من نیز دوست بود. زمانی که شایع شد که کتاب 23 سال را علی دشتی نوشته است، من از آن باغبان درخواست کردم که حقیقت این مطلب را از دشتی بپرسد و برای من نقل کند. او پرسید و از دشتی جواب آورد که تنها یک بخش کتاب را، آن هم به درخواست علی نقی منزوی، من نوشته ام و باقی کتاب را خود منزوی نوشته است.

هوشنگ معین زاده که در سال چاپ کتاب 23 سال در لبنان، ریاست نمایندگی ساواک را در بیروت عهده‌دار بوده، درباره کتاب 23 سال مقاله مفصلی منتشر کرده و در آن گفته است که کتاب در لبنان با هزینه علی نقی منزوی چاپ شد و پیش از آن که روحانیون لبنان بتوانند با کمک مجلس اعلی و وزارت کشور آن را توقیف کنند، با کمک معین زاده نسخه‌های آن به ایران منتقل شده است. معین‌زاده در آن مقاله گفته است:

«باید گفت کتاب 23 سال بدون حضور و کمک دکتر علینقی منزوی به سامان نمی‌رسید و ما صاحب چنین گنجینه گرانبهائی نمی‌‎شدیم»
( معین زاده، «سرگذشت کتاب 23 سال، علی دشتی، علی نقی منزوی و من»، فصلنامه ره‌آورد، شماره 121، زمستان 1396،ص118)

معین زاده همچنین در همان مقاله آورده که علی نقی منزوی به دفتر او آمد و ضمن درخواست کمک برای نجات کتاب از دست روحانیون لبنان چنین گفت:

«مطمئن باشید نه تنها از این کار خود پشیمان نخواهید شد، بلکه روز و روزگاری از این خدمتی که برای آگاهی و بیداری هم‌میهنان خود کرده‌اید، به خود خواهید بالید و به کاری که انجام داده‌اید افتخار خواهید کرد.» ( معین زاده، همان،ص117)

نورالدین کیانوری – که سالها دبیر اول حزب توده در ایران بود – نیز به نقش علی نقی منزوی در تدوین کتاب 23 سال و همکاری‌های او با ساواک شاه اشاره‌ای داشته است.
( کیانوری، خاطرات نورالدین کیانوری، انتشارات اطلاعات، چاپ چهارم، 1388، ص453)
در بخش بعد، مطالب مختلفی را از خود علی نقی منزوی در بیان باورهای کمونیستی‌اش نقل می‌کنیم و از مبارزات بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و فرزند برومندشان حاج آقا مصطفی در نجف با منزوی نیز مطالبی خواهیم گفت.
@MadinatAlelm
1.7K views12:18
باز کردن / نظر دهید
2021-11-22 13:24:04
نسخه‌ای کهن از تنزیه الأنبياء در كتابخانۀ ایاصوفیه ترکیه به شماره 3165؛ در حاشیۀ آخرین صفحۀ این نسخه، فرد سنّی متعصبی اظهار داشته که به دلیل نظرات سید مرتضی دربارۀ صحابه، صفحات دیگر نسخه را قربة الی الله پاره کرده است! این مطلب را اولین بار، مرحوم علامه سید عبدالعزیز طباطبایی در آخرین مصاحبۀ خود با نشریۀ میراث جاویدان بیان کرده بودند. رضوان الله علیه.

@MadinatAlelm
860 views10:24
باز کردن / نظر دهید
2021-10-02 13:14:08 به مناسبت روز جهانی ترجمه و مترجم

دو روز قبل - سی سپتامبر - روز جهانی ترجمه و مترجم بوده است. به همان اندازه که سپاسگزار مترجمان خوب و آثار ارزشمندشان هستیم، از مترجمانی که فاقد کمترین شروط لازم هستند نیز گله‌مندیم. مترجمانی که به تعبیر بجای استاد بیژن عبدالکریمی: هیچ نهادی وجود ندارد که با این ترجمه‌ها بلکه باید گفته شود با این فجایع فرهنگی برخورد علمی انتقادی کند.
مقاله اخیر اینجانب در آینه پژوهش، به اثری از یکی از این قبیل مترجمان محترم پرداخته است. اثری که تنها در قسمت ضمیمه آن، سیصد اشتباه وجود دارد. ای کاش ناشران گرامی که بی‌اسم و رسم هم نیستند، در کنار بهره مادی از آثار، اندکی نیز به حیثیت حرفه‌ای خود بیندیشند و دست‌کم، اثر را یک‌بار هم که شده به ارزیابی عرضه کنند که از الفبای موضوع آگاهی دارد.

https://jap.isca.ac.ir/article_70695.html
527 views10:14
باز کردن / نظر دهید
2020-12-07 13:52:01 تدریس فلسفه در نجف و تحریفی آشکار از استاد حسن انصاری!

در این که در طول تاریخ به استثنای برهه‌هایی اندک، فلسفه مورد مخالفت حوزه‌های علمیه بوده تردیدی نیست و این امر بارها در سخنان بزرگان فلسفه نیز به صراحت آمده است. چنان که امام خمینی قدس سرّه فرموده بودند: «فلسفه در طول تاریخ خود قاچاق بوده و باید به صورت قاچاق خواند، به خصوص در حوزه های علمیه» ( دوانی، زندگانی آیت الله بروجردی، ص387)

همچنین استاد دینانی نیز گفته است:
«حوزه‌های علمیه شیعی و یا حتی سنی – به طور مطلق و شیعه هم همین‌طور – و مخصوصا نظامیه‌های بغداد دشمن خونین فلسفه بودند...حوزه‌های شیعی بیشتر طلاب را مستعد و آماده می‌کردند که فقه و حدیث بیاموزند و فلسفه را علم بیگانه می‌دانستند...هیچ گاه در حوزه‌های دینی فلسفه یک علم رسمی نبوده است»( آینه‌های فیلسوف، ص196 – 197)

آقای حسن انصاری در متنی با عنوان آیا فقها با فلسفه مخالف بودند؟ کوشش کرده تا نشان دهد «اين تصور که فقيهان اصولی با فلسفه و اهالی فلسفه اسلامی و با حکمای مکتب اصفهان و طهران مخالف بوده اند تصوری نادرست است و گويای واقعيت نيست. حساب پاره ای از مخالفت های موردی را بايد به اسباب و علل ثانوی و جزیی راجع دانست و نبايد حکمی عمومی صادر کرد.»

اکنون بدون پرداختن به ده‌ها اشکال نوشتار ایشان، از جمله مغالطه سستی که خواندن فلسفه را با باور به آن یکسان فرض می‌کند، تنها با ارائه و بررسی یک نمونه از مطلب آقای انصاری، نشان داده خواهد شد که چگونه برخی واقعیت‌های تاریخی در نوشته نامبرده کاملا واژگون شده است.

استاد انصاری نوشته است:
«مرحوم آقا نجفی در سياحت شرق از تدريس فلسفه در نجف سخن می گويد. درست است که گاهی تدريس فلسفه مورد انتقاد شمار بسيار محدودی از فقيهان قرار می گرفت و درس فلسفه درسی عمومی در حوزه نبود اما همواره به گواهی منابع تاريخی و شهادات اشخاص مطلع تداوم داشت. دایی من مرحوم آقا عزيز طباطبایی به من می گفت که نيای مادری ام سيد محمد کاظم طباطبایی يزدی در اصفهان آن مقدار فلسفه و حکمت خوانده بود که وقتی به نجف رفت تا مدتی معروف به سيد کاظم حکمي بود.»

آقا نجفی قوچانی در سیاحت شرق، در دو موضع به بحث فلسفه پرداخته است.اولی درباره شیخ محمدباقر اصطهباناتی است – که نام ایشان در متن آقای انصاری نیز آمده است – و دومی از قضا مربوط به سید محمدکاظم یزدی است.فقیه بزرگی که خود در کتاب شریفش، تصریح کرده که یادگیری فلسفه نه واجب است و نه مستحب.( العروة الوثقی، ج4، 105، اصناف المستحقین للزکاة)

آقا نجفی، اصطهباناتی را فردی منزوی و مفلوک (تعبیر از سیاحت شرق است) می‌داند که با تلاش‌های او از انزوا خارج شده است. سپس درباره درس معقول نامبرده، از خود اصطهباناتی نقل می‌کند که به او و دوستانش چنین گفته بود:

«من از این معقول گفتن شهرت گرفته‌ام به حکیم که تالی مرتبه لاابالی‌گری و بی‌دیانتی و بی‌علمی است و از این رو سالها در گوشه انزوا به فقر و فلاکت و قرض داری مبتلایم...و چون معروف به حکیم هستم کسی به درس اصول من حاضر نمی‌شود، مگر به همت و زحمت شما چنان که در درس معقول دو نفر را به دویست نفر رسانیدید.»(ص209)

سپس خود آقا نجفی در پاسخ به اصطهباناتی می‌گوید:
«این که دیدی دو نفر به دویست رسید، جهات دیگری هم داشت یکی انحصار درس و بحث بود به جنابعالی و از قبیل میوه نورس و موجود تازه ای بود درس معقول در نجف»(ص210)

همچنین درباره سید محمد کاظم یزدی می‌گوید:
«خود آقا اقرار داشت که غیر از فقه و اصول علوم دیگر را ندیده نه معقول و حکمت و نه ریاضیات ...معذلک همه را مردود و باطل می‌دانست...بلکه اجازه نمی‌داد طلبه معقول و ریاضیات بخواند.»(ص309)

چنان که جواب صاحب عروة را به طلبه ترشیزی در خصوص معقول خواندن چنین نقل می‌کند:
«نه، نه نباید بخوانی که مطالبشان ناحق و باطل صرف است و لااقل اگر به ضلالت هم نیفتی تضییع عمر نموده‌ای و از این جهت من حرام می‌دانم.و من بارها عزم کردم کتابی در رد کتب معقول بنویسم و هنوز موفق نشده‌ام.»(ص 310 – 311)

سیاحت شرق، نشر حدیث، چاپ دوم، 1375

بنابراین آقا نجفی نیز درباره تدریس فلسفه در حوزه نجف، دقیقا برعکس ادعای آقای انصاری را گزارش کرده است.چنان که مطالب او درباره سید یزدی نیز در نقطه مقابل ادعای آقای انصاری قرار دارد.
البته گزارش‌های متفاوت دیگری درباره صاحب عروه نیز وجود دارد؛ جز آن که عمده آنها به فلسفه‌دانی ایشان اشاره دارد نه اعتقاد به فلسفه.همچنین نباید فراموش کرد که آقا نجفی خود شیفته افراطی فلسفه بود و به تصریح سیاحت شرق، حتی فقه را نیز داخل در فلسفه می‌دانست! و بنابراین احتمال تحریف در گزارش ایشان بسیار ناچیز است.علاوه بر این، این که کدام گزارش درباره صاحب عروة اصالت بیشتری داشته باشد، هرگز توجیهی برای تحریف آقای انصاری نخواهد بود.

@MadinatAlelm
2.2K views10:52
باز کردن / نظر دهید
2020-12-04 21:11:22
اهتمام کاتب قدیمی ترین نسخه شناخته شده صحیفه سجادیه به ذکر نوروز

قدیمی ترین نسخه‌ای که تاکنون از صحیفه مبارکه سجادیه به دست آمده، نسخه شماره 12405 کتابخانه آستان قدس رضوی است.این نسخه به همراه تعدادی کتاب دیگر، هنگام حمله ازبکان به مشهد توسط متولی کتابخانه پنهان شد تا محفوظ بماند و پس از چند صدسال مخفی بودن، در قرن حاضر آن را یافتند.
کاتب نسخه، حسن بن ابراهیم بن محمد الزامی، صحیفه سجادیه را در اواخر محرم سال 417 نگاشته و جالب است که هنگام درج تاریخ، تصریح می‌کند که این روز مطابق روز سوم نوروز است.امری که تقویم های تطبیقی نیز گواه درستی آن هستند.

@MadinatAlelm
631 views18:11
باز کردن / نظر دهید
2020-11-21 12:17:38 ‍ استاد حسن انصاری و صیغه مضامین بلند!

در صفحه شخصی آقای حسن انصاری در سایت کاتبان، یادداشتی با عنوان مضامین بلند دیگر چه صیغه ای است؟ وجود دارد که نویسنده در آن به نقش علوّ مضامین احادیث به عنوان قرینه‌ای بر صحت آن تاخته است.ایشان که این مطلب را یکی از گرفتاری‌های بحث نقد حدیث می‌داند، در این یادداشت نیز مجال دیگری برای تاختن به مرحوم میرزای اصفهانی یافته و با ادعای آن که اصل این حرف از اخباریان شیعه شروع شد، میرزا مهدی اصفهانی را نیز می‌نوازد. چنان که در ده‌ها تصریح دیگر در نوشته هایشان، آن فقیه و اصولی بزرگ را اخباری قلمداد کرده‌اند.

تصریحات در تأیید آن چه مورد نقد استاد انصاری واقع شده، در کلمات بزرگان فقهاء و اصولیین شیعه خارج از شمارش و بیان تفصیلی آن، بیرون از حوصله این نوشتار است. به طور خاص کسانی که در زمینه نهج البلاغه یا صحیفه سجادیه پژوهش کرده باشند با آن دست سخنان هرگز ناآشنا نخواهند بود.

در اینجا تنها سه مورد را از میرداماد، وحید بهبهانی – کوبنده اخباری‌ها – و آیت الله العظمی سیستانی ذکر می‌کنم. تأملی اندک در این موارد، نشان خواهد داد که گرفتاری مورد نظر استاد انصاری،چه میزان مورد عنایت فقیهان و اصولیان بزرگ شیعه در طول تاریخ بوده و چه جایگاهی در دیدگاه ایشان در تعامل با روایات و ادعیه و زیارات داشته است. امید که در آینده نزدیک، توفیق انتشار نمونه‌های بسیار دیگر نیز که پیشتر جمع آوری کرده‌ام رفیق باشد.

1 – میرداماد:
«قد يحكم بصحّة المتن - مع كون السند ضعيفاً - إذا كان فيه من أساليب الرزانة وأفانين البلاغة ، وغامضات العلوم وخفيّات الأسرار، ما يأبى إلاّ أن يكون صدوره من خزنة الوحي ، وأصحاب العصمة ، وحزب روح القدس ، ومعادن القوّة القدسيّة»
الرواشح السماویة، ص277-278

2 – وحید بهبهانی:
ایشان یکی از قرائن حجیت خبر را چنین برشمرده است:
«أو يكون في متنه ما يشهد بكونه من الأئمة ( ع ) مثل خطب نهج البلاغة ونظائرها والصحيفة السجادة ودعاء أبي حمزة والزيارة الجامعة الكبيرة إلى غير ذلك»
تعلیقة علی منهج المقال، ص34
چنان که درباره صحیفه سجادیه تعابیری چون «أنّ متن الأدعية ينادي بأعلى صوت أنّها منه» و «ممّا لا يمكن من غيره عليه السّلام» را آورده‌اند.
الحاشیه علی مدارک الاحکام، ج3، ص179؛مصابیح الظلام، ج1، ص390

3 – آیت الله العظمی سیستانی:
نظر معظم له به تصریح استفتاء معروفی که از ایشان منتشر شده چنین است که در زیارات و ادعیه صحت سند ملاک نیست و بلکه مضمون زیارت و دعا مهم است و مضمون زیارت جامعه و عاشورا از بالاترین مضامین است و بنابراین وثوق به صدور آنها از ائمه حاصل می‌شود.
تصویر این استفتاء به یادداشت پیوست شده است. استفتائات دیگری نیز در این خصوص از ایشان موجود است که در آینده برخی از آنها را در این کانال قرار خواهم داد.

سخن کوتاه، صیغه مضامین بلند چنین است. فروکاستن آن به اخباریان و میرزا مهدی است که «گرفتاری» به بار می‌آورد. گرفتاری که در پی آن، یا باید بسیاری دیگر از بزرگان اصولی را اخباری دانست، یا از نسبت های ناروای برخاسته از تفاوت مشرب با میرزای اصفهانی دست شست.

@MadinatAlelm
989 viewsedited  09:17
باز کردن / نظر دهید
2020-11-05 13:54:11 آیت الله بروجردی و تعطیلی درس اسفار؛ گزارش‌ها و تحریف‌ها

محمدمهدی سلمانپور

در دهه سی خورشیدی، با فاصله ای نسبتا کوتاه دو برخورد تند بین مرجع بزرگ وقت حضرت آیت الله العظمی بروجردی و علامه طباطبایی – قدس سرّهما – واقع شد.خاستگاه هر دو برخورد، مخالفت آیت الله بروجردی با عقائد فلسفی – عرفانی بوده است. مورد اول، جلوگیری آن بزرگوار از چاپ تعلیقات علامه طباطبائی بر مجلدات نخست بحارالانوار بود. تعلیقات تند علامه طباطبایی بر برخی نظرات علامه مجلسی، که برخاسته از تفاوت مشرب فکری ایشان بود، اعتراض عالمان حوزه های مقدسه علمیه را برانگیخت.آیت الله بروجردی که هتک حرمت علامه مجلسی را هرگز بر نمی‌تافت، مانع از ادامه انتشار تعلیقات شد.آزردگی آن مرجع والا مقام از صاحب تعلیقات، به حدی رسید که پیغام داده بود فلانی در مجلدات بعدی اصول فلسفه و روش رئالیسم، نام محمد حسین طباطبائی را طوری بنویسد که با حسین طباطبائی - بروجردی - اشتباه نشود. حوزه مقدسه نجف و بزرگان آن همچون آیت الله العظمی شاهرودی، آیت الله العظمی سید عبدالهادی شیرازی و علامه امینی نیز مواضع سختی در این میان اتخاذ کردند. آیت الله شاهرودی با صدور فتوایی چاپ تعلیقات علامه طباطبائی بر بحارالانوار را حرام اعلام نمود و گفته شده است که آقا سید عبدالهادی شیرازی طی اعلامیه ای که در قم پخش شد، علامه را تقریبا تکفیر کرد.
مورد دوم، برخورد آیت الله بروجردی با تدریس اسفار در حوزه مقدسه قم بوده است. آن مرحوم در عین تبحّر در فلسفه – که حتی گفته می شد در فلسفه، بعد از مرحوم سبزواری، تا آن زمان، کسی مانند مرحوم کمپانی و آیت الله بروجردی نیامده است – بسان بسیاری دیگر از بزرگان، اعتقادی به این اثر آمیخته به اوهام و کشفیات نداشت و تدریس آن را به دلایلی در حوزه وقت صلاح نمی‌دانست و علامه طباطبایی را از تدریس اسفار منع نمود.
مرحوم علامه، در هر دوی این موارد ابتدا مقاومت کرد. در خصوص تعلیقات در پاسخ به عده ای که ایشان را توصیه به ملاحظه کرده بودند گفت «یا نمی‌نویسم یا همین جور می‌نویسم» و درباره تدریس فلسفه نیز گفته بود «ترک نمی‌کنم هر چه باداباد». پایان این نزاع اما به سود ایشان نبود. تعلیقات پس از مدتی برای همیشه متوقف شد و تدریس اسفار نیز حداقل تا زمان رحلت آیت الله بروجردی ممنوع باقی ماند و تنها به شکل جلساتی خصوصی و با ایماء و اشاره برگزار می‌شد.

این تعصّب و غیرت دینی آیت الله بروجردی، کام برخی شیفتگان فلسفه و عرفان را تلخ کرده و ایشان را به واکنش‌هایی در تحریف این مسلمات تاریخ معاصر فقاهت شیعی واداشته است. اگر از سخنان ناصواب افرادی چون دکتر محسن کدیور که عملکرد استاد فقهاء و مجتهدین و اصولی بزرگ حوزه را «نشان از بقای اندیشه اخباری گری در زمان ما» قلمداد کرده اند! به دلیل سبکی بیش از حد آن بگذریم، واکنش دو چهره دیگر در این خصوص درخور توجه است:

1 – شادروان استاد سید جلال الدین آشتیانی:
ایشان در این باره به سیاست انکار متوسل شده، و جریان را از بیخ و بن انکار کرده است. آشتیانی حتی سخنان همفکر و هم مسلک خود، سید محمد حسین لاله زاری را بی اساس خواند. سخنانی که خود، چنان که خواهد آمد شامل تحریفی آشکار است.سخنان آشتیانی همچنین شامل امور شگفتی است که به جای خود بررسی خواهد شد.

2 – سید محمد حسین لاله زاری طهرانی:
لاله زاری در اصل نقل داستان از علامه طباطبائی، انصاف بیشتری نسبت به آشتیانی به خرج داده و اصل حکایت را نقل کرده است؛ جز آن که در تتمۀ آن مرتکب جعل و تزویر شده است. بنا بر ادعای لاله زاری، درس اسفار هرگز تعطیل نمی‌شود،چرا که آیت الله بروجردی پس از توضیحات علامه طباطبائی دیگر به هیچ وجه متعرض ایشان نشده و تدریس اسفار سالهای سال ادامه می‌یابد!

در نوشتار پیش رو، پس از ذکر مقدماتی درباره آیت الله بروجردی و فلسفه، به تفصیل به داستان تعطیلی درس اسفار توسط آن مرجع بزرگ پرداخته و 26 گزارش از 18 نفر ز شاگردان علامه طباطبایی در این باره نقل و تحلیل شده است. گزارش‌هایی متواتر که وجه اشتراک همۀ آنها، تعطیل شدن درس اسفار است و تحریف آشکار دو شخصیت پیش گفته را نمایان می سازد.سپس نیز به بررسی آن دو گزارش تحریف شده پرداخته شده است.


پ ن :
ارجاعات مربوط به ادعاها و نقل قول های فوق، در متن مقاله آمده است.

@MadinatAlelm
2.8K views10:54
باز کردن / نظر دهید