2020-12-07 13:52:01
تدریس فلسفه در نجف و تحریفی آشکار از استاد حسن انصاری!
در این که در طول تاریخ به استثنای برهههایی اندک، فلسفه مورد مخالفت حوزههای علمیه بوده تردیدی نیست و این امر بارها در سخنان بزرگان فلسفه نیز به صراحت آمده است. چنان که امام خمینی قدس سرّه فرموده بودند: «فلسفه در طول تاریخ خود قاچاق بوده و باید به صورت قاچاق خواند، به خصوص در حوزه های علمیه» ( دوانی، زندگانی آیت الله بروجردی، ص387)
همچنین استاد دینانی نیز گفته است:
«حوزههای علمیه شیعی و یا حتی سنی – به طور مطلق و شیعه هم همینطور – و مخصوصا نظامیههای بغداد دشمن خونین فلسفه بودند...حوزههای شیعی بیشتر طلاب را مستعد و آماده میکردند که فقه و حدیث بیاموزند و فلسفه را علم بیگانه میدانستند...هیچ گاه در حوزههای دینی فلسفه یک علم رسمی نبوده است»( آینههای فیلسوف، ص196 – 197)
آقای حسن انصاری در متنی با عنوان آیا فقها با فلسفه مخالف بودند؟ کوشش کرده تا نشان دهد «اين تصور که فقيهان اصولی با فلسفه و اهالی فلسفه اسلامی و با حکمای مکتب اصفهان و طهران مخالف بوده اند تصوری نادرست است و گويای واقعيت نيست. حساب پاره ای از مخالفت های موردی را بايد به اسباب و علل ثانوی و جزیی راجع دانست و نبايد حکمی عمومی صادر کرد.»
اکنون بدون پرداختن به دهها اشکال نوشتار ایشان، از جمله مغالطه سستی که خواندن فلسفه را با باور به آن یکسان فرض میکند، تنها با ارائه و بررسی یک نمونه از مطلب آقای انصاری، نشان داده خواهد شد که چگونه برخی واقعیتهای تاریخی در نوشته نامبرده کاملا واژگون شده است.
استاد انصاری نوشته است:
«مرحوم آقا نجفی در سياحت شرق از تدريس فلسفه در نجف سخن می گويد. درست است که گاهی تدريس فلسفه مورد انتقاد شمار بسيار محدودی از فقيهان قرار می گرفت و درس فلسفه درسی عمومی در حوزه نبود اما همواره به گواهی منابع تاريخی و شهادات اشخاص مطلع تداوم داشت. دایی من مرحوم آقا عزيز طباطبایی به من می گفت که نيای مادری ام سيد محمد کاظم طباطبایی يزدی در اصفهان آن مقدار فلسفه و حکمت خوانده بود که وقتی به نجف رفت تا مدتی معروف به سيد کاظم حکمي بود.»
آقا نجفی قوچانی در سیاحت شرق، در دو موضع به بحث فلسفه پرداخته است.اولی درباره شیخ محمدباقر اصطهباناتی است – که نام ایشان در متن آقای انصاری نیز آمده است – و دومی از قضا مربوط به سید محمدکاظم یزدی است.فقیه بزرگی که خود در کتاب شریفش، تصریح کرده که یادگیری فلسفه نه واجب است و نه مستحب.( العروة الوثقی، ج4، 105، اصناف المستحقین للزکاة)
آقا نجفی، اصطهباناتی را فردی منزوی و مفلوک (تعبیر از سیاحت شرق است) میداند که با تلاشهای او از انزوا خارج شده است. سپس درباره درس معقول نامبرده، از خود اصطهباناتی نقل میکند که به او و دوستانش چنین گفته بود:
«من از این معقول گفتن شهرت گرفتهام به حکیم که تالی مرتبه لاابالیگری و بیدیانتی و بیعلمی است و از این رو سالها در گوشه انزوا به فقر و فلاکت و قرض داری مبتلایم...و چون معروف به حکیم هستم کسی به درس اصول من حاضر نمیشود، مگر به همت و زحمت شما چنان که در درس معقول دو نفر را به دویست نفر رسانیدید.»(ص209)
سپس خود آقا نجفی در پاسخ به اصطهباناتی میگوید:
«این که دیدی دو نفر به دویست رسید، جهات دیگری هم داشت یکی انحصار درس و بحث بود به جنابعالی و از قبیل میوه نورس و موجود تازه ای بود درس معقول در نجف»(ص210)
همچنین درباره سید محمد کاظم یزدی میگوید:
«خود آقا اقرار داشت که غیر از فقه و اصول علوم دیگر را ندیده نه معقول و حکمت و نه ریاضیات ...معذلک همه را مردود و باطل میدانست...بلکه اجازه نمیداد طلبه معقول و ریاضیات بخواند.»(ص309)
چنان که جواب صاحب عروة را به طلبه ترشیزی در خصوص معقول خواندن چنین نقل میکند:
«نه، نه نباید بخوانی که مطالبشان ناحق و باطل صرف است و لااقل اگر به ضلالت هم نیفتی تضییع عمر نمودهای و از این جهت من حرام میدانم.و من بارها عزم کردم کتابی در رد کتب معقول بنویسم و هنوز موفق نشدهام.»(ص 310 – 311)
سیاحت شرق، نشر حدیث، چاپ دوم، 1375
بنابراین آقا نجفی نیز درباره تدریس فلسفه در حوزه نجف، دقیقا برعکس ادعای آقای انصاری را گزارش کرده است.چنان که مطالب او درباره سید یزدی نیز در نقطه مقابل ادعای آقای انصاری قرار دارد.
البته گزارشهای متفاوت دیگری درباره صاحب عروه نیز وجود دارد؛ جز آن که عمده آنها به فلسفهدانی ایشان اشاره دارد نه اعتقاد به فلسفه.همچنین نباید فراموش کرد که آقا نجفی خود شیفته افراطی فلسفه بود و به تصریح سیاحت شرق، حتی فقه را نیز داخل در فلسفه میدانست! و بنابراین احتمال تحریف در گزارش ایشان بسیار ناچیز است.علاوه بر این، این که کدام گزارش درباره صاحب عروة اصالت بیشتری داشته باشد، هرگز توجیهی برای تحریف آقای انصاری نخواهد بود.
@MadinatAlelm
2.2K views10:52