Get Mystery Box with random crypto!

مغز مریض

لوگوی کانال تلگرام maghzmariz — مغز مریض م
لوگوی کانال تلگرام maghzmariz — مغز مریض
آدرس کانال: @maghzmariz
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 35
توضیحات از کانال

ما بر آن شده‌ایم تا سر بر میله‌ها بکوبیم. سرهای بیشماری خواهند شکست. اما عاقبت روزی میله‌ها می‌شکنند!
ارتباط با ادمین:
@mahbbooobbeee

Ratings & Reviews

3.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

0

4 stars

1

3 stars

0

2 stars

1

1 stars

0


آخرین پیام ها 2

2019-05-15 10:27:23
#کیوان‌صمیمی
همچنان در زندان
#صدای‌کیوان‌باشیم
652 views07:27
باز کردن / نظر دهید
2019-05-07 21:44:06
‏اسلام دین همزیستی است، باور ندارید فردا برید وسط خیابون یک ساندویچ بخورید.
#امام_دیو
629 viewsedited  18:44
باز کردن / نظر دهید
2019-04-20 17:51:41 @maghzmariz
602 viewsedited  14:51
باز کردن / نظر دهید
2019-04-13 01:01:41 دوش دیدم وسط کوچه روان پیری مست..
برلبش جام شرابی وسبویی در دست..

گفتم نکنی شرم از این می خواری؟
گفتا که مگر حکم به جلبم داری!؟

گفتم تو ندانی که خدا مست ملامت کرده؟
در روز جزا وعده به اتش کرده؟

گفتاکه برو بی خبر از دینداری
خود را به از باده خوران پنداری؟!

من می خورمو هیچ نباشد شرمم
زیرا به سخاوت خدا دل گرمم..

من هرچه کنم گنه از این می خواری
صد به ز تو ام که دایما هشیاری..

عمر زاهد همه طى شد به تمناى بهشت
او ندانست که در ترک تمناست بهشت

این چه حرفیست که درعالم بالاست بهشت
هر کجا وقت خوش افتاد همانجاست بهشت

دوزخ از تیرگی بخت درون من و توست
دل اگر تیره نباشد همه دنیاست بهشت...

#صائب_تبریزی
908 views22:01
باز کردن / نظر دهید
2019-03-21 01:33:03
#نوروزتان_سبز
به یاد #زندانیان_سیاسی و عقیدتی و فعالانی که به جرم امید به تغییر و روزهای بهتر در زندان به سر میبرند.
1.0K views22:33
باز کردن / نظر دهید
2018-09-12 22:30:11
این قصه همیشه قهرمان داشت ،
نداشت؟
مداح و گدا و روضه خوان داشت ،
نداشت؟
این قدر نگو ڪرب و بلا اب نداشت ،

اے شیخ، براے تو ڪه نان داشت ،
نداشت؟

#ایرج_میرزا

#امام_دیو
82 views19:30
باز کردن / نظر دهید
2018-07-13 22:53:12 و سیظل مکانه فارغاً و فراغه اجمل الحاضرین..

جايش خالى خواهد ماند
و جاى خاليش از همه آنها كه هستند زيباتر است..

#عربیات
1.6K views19:53
باز کردن / نظر دهید
2018-06-18 02:27:31
رنجوری را گفتند دلت چه خواهد گفت آنکه دلم چیزی نخواهد.

#گلستان_سعدی
1.7K views23:27
باز کردن / نظر دهید
2018-05-28 21:09:11 خون هاله
بعضی غم ها همچون زخم ناسورند. در جان و دل آدمی خانه می کنند و از جا کنده نمی شوند. گذر ایام بر آنها اثر نمی کند. تازه می مانند و فراموش نمی شوند.
این حکایتِ غم از دست رفتن مهندس عزت الله سحابی و دختر ش هاله برای ماست. غمی که پس از گذشت هفت سال همچنان روح را می خراشد و دل را می گدازد.
وقتی خبر درگذشت مهندس سحابی به زندان رسید با خود اندیشیدم که او عمری را با افتخار و عزت سپری کرده است و بدون شک مراسم تشییع و خاکسپاری اش نیز در شأن بزرگی چون او برگزار خواهد شد. اندیشیدم که حکومتی ها شاید برای حضور در مراسم او ترغیب نشوند و پیامی هم ندهند؛ اما مانع حضور یاران و دوستدارانش نخواهند شد؛ زیرا هر چه باشد؛ اغلبِ آنها مهندس سحابی را از نزدیک می شناسند و حتی اگر به مبارزات شصت سالۀ او هم اجر ننهند؛ دست کم پاکی و صداقت و دلسوزی و عشق و علاقۀ بی مانندش به این آب و خاک را نادیده نمی گیرند.
واقعیت اما خلاف این تصورات رقم خورد. خبرها از اعمال محدودیت ها و فشارهای بی سابقه برای جلوگیری از حضور مردم در مراسم خاکسپاری سحابی به تدریج از راه رسید تا اینکه خبر آمد که وضع به گونه ای پیش رفته که هاله هم در مراسم پدر جان داده است.
هاله برای ما به منزلۀ فرشته ای پاک و بیگناه بود که جز مهربانی و خیرخواهی برای عموم خلق، چیزی در قلبش راه نداشت. خبر جان دادن او خویشتنداری هر یک از ما را به نحوی ربود.
هدی بیش از دیگران بی تاب شد. در زندان اعتصاب کرد و خود در این راه جان سپرد. دیگران نیز فقط خدا می داند چه کشیدند.
من اما در سالن 12 زندان رجایی شهر، بی اختیار با صدای بلند شیون کردم. ساعت ها و روزها، پنهان و آشکار. روزی که مهدیه به ملاقات آمد، همینکه از پشت کابین نگاهمان به هم افتاد؛ چانه هامان لرزید و چشمهایمان سیل آسا و بی وقفه بارید. مهدیه در میان بغض و گریه ماجرا را توضیح داد. با پارسا و پرهام برای تشییع جنازه به ناران رفته بود. با دیدن جنازۀ هاله چندان جیغ و فریاد کشیده بود که همگان وحشت کرده بودند. گویا از وقوع محشر سخن می گفت. با خود گفتم: لا یوم کیومک.....
در مراسمی که در سالن 12 برگزار شد نتوانستم سخن بگویم. فقط اشاره کردم؛ همۀ آنها که در مرگ هاله حتی به اندازۀ سر سوزنی نقش داشته اند؛ باید از عاقبت خود سخت بیمناک باشند چرا که خداوند از هر چه بگذرد؛ از خون هاله نخواهد گذشت.
به فرمودۀ ملای روم:
پیل بچگانند اندر راهتان
صید ایشان هست بس دلخواهتان
بس ضعیف اند و لطیف و بس سمین
لیک مادر هست طالب در کمین
از پی فرزند صد فرسنگ راه
او بگردد در حنین و آه آه
آتش و دود آید از خرطوم او
الحذر زان کودک مرحوم او
اولیا اطفال حق اند ای پسر
غایبی و حاضری بس با خبر
غایبی مندیش از نقصانشان
کو کشد کین از برای جانشان
@ahmadzeidabad
72 views18:09
باز کردن / نظر دهید
2018-04-12 22:08:30 ‌کاش به جای این همه بمب، کتاب بر سر خاورمیانه می‌ریختند!
آن وقت دیگر کسی برای رفتن به بهشت، به جنگ نمی‌رفت!

تفکر
#هیچ
1.6K views19:08
باز کردن / نظر دهید