Get Mystery Box with random crypto!

در خصوص چرایی رخداد ۱۳۵۷ #ویکتوریا_آزاد ۱۲ فروردین ۱۳۹۸ ب | کانال محمد مهدوی‌فر

در خصوص چرایی رخداد ۱۳۵۷

#ویکتوریا_آزاد
۱۲ فروردین ۱۳۹۸

بسیار اظهارات سطحی میشنوم که به شورشیان ۵۷ نفرین میکنند و انگار انقلاب ۵۷ بدست بیست نفر اطرافیان خمینی انجام شد و بقیه کاره ای نبودند. واقعیت اینست که رخداد ۵۷ محصول یک سلسله فعل و انفعالات بود که هرکدام از تکه های این پازل در جای خود بسیار مهم است، اگر این تکه پازلها زنجیره وار عمل نمیکرد واقعه ۵۷ هم امکان اتفاق نداشت. پس یک بررسی بیطرف و بدون عصبیت و تعصب لازم و بسیار مهم است.

در سطور پایین سعی میکنم به اصلی ترین دلایل بروز شورش کور ۵۷ بپردازم.

به اعتقاد من انقلاب ۵۷ يك حرکت صد در صد مردمی با اتکاء به حوزه و نیروهای اسلامي با خواستگاه طبقه روحانيت شيعي بود. در این شورش مردم با اهداف مختلفی حضور داشتند ، خیلیها اصلا در پی برقراری نظام اسلامی نبودند بلکه خواستگاه آنها عدالت اجتماعی و نظام غیر سلطنتی بود. اما علل شكل گيري این انقلاب را ميتوان چنين توضيح داد؛ 

١. واقعه ٥٧ به رهبري روحانيت شيعه شكل گرفت و اين دستگاه رهبري يك شبه شكل نگرفت بلكه صد سال در كمين كسب قدرت سياسي بود و سالها قبل از انقلاب در حسينيه ها و پاي ممبرها و جلسات زيرزميني مغزشويي اسلامي در بين جوانان بطور سيستماتيك حضور داشت

٢. ٥٧ شورشی بر ضد روند رو به رشد مدرنيته و آزادي زنان و نفوذ فرهنگ غربي در جامعه ايران بود

٣. ٥٧ بر بستر سياست نادرست روانشاد محمد رضا پهلوي كه به مسئله ضرورت همخواني توسعه سياسي و توسعه اقتصادي بموازات هم توجه نكرد و لذا موجب افزايش فاصله بين "دولت" و قشر "روشنفكر" و “مردم” شد و اين خود سرآغاز جدايي بود. در سه سال قبل از انقلاب تبعیض و تضاد طبقاتی بسیار رشد کرده بود. شاه به دلیل خستگی جسمی و بیماری کنترل چندانی به بیت المال ملت نداشت. اینهم برخاسته از نظامهای تک محوری است.

٤. ٥٧ بر بستر اراده قدرتهاي جهاني غرب و شرق كه بدخواه پيشرفتهاي رو به تكوين در ايران بودند شكل گرفت چرا كه آنان آمده بودند تا غارت كنند و چشم ديدن عروس منطقه شدن ايرانِ در حال توسعه را نداشتند.

٥. ٥٧ بر بستر يك فرهنگ شورشي و هیجانی مخصوص جوامع عقب افتاده و باورهای اسلامی مردمی که به مرجع تقلید باور داشتند شكل گرفت و برخواسته از خاستگاه طبقاتي مردماني رخ داد كه هنوز به عصر تعقل گرايي و مدرنيته پا نگذاشته بودند و اساسا علاقه اي نيز به چنين سمتگيري نداشتند، روشنفکرانش اسير "امام حسين" و "فاطمه، فاطمه است" و‌ “ انقلاب کارگری” و “ جامعه بی طبقه توحیدی” و جامعه بی طبقه مارکسیستی” بودند. آن اقلیتی که به دنیای مدرن باور داشت و نگاهش به جهان بود از جانب خود مردم سرکوب میشد.

٦. ٥٧ بر بستر اشتباهات مديريت اتوريته گرا و يا مركز و قدرت گرا شكل گرفت. مديريت "پدر" مهربان و دلسوزي كه تصور ميكرد او بهترينها را براي فرزندانش ميخواهد و خود قادر است به تنهايي بار يك ملت را بدوش بكشد و لذا به صلاح همگان است كه زيادتر از حد خود دخالت نكنند چون اوست كه قادر تواناست.

٧. ٥٧ انقلاب فقرا و طبقه متوسطي بود كه از قضا بخش بزرگی از آنها سير بودند ولی مؤمن، معتقد و گوش بفرمان امام و مرجع تقلیدشان بودند و بعضا در آرزوی جامعه بی طبقه توحیدی و بخش بسیار اندکی با تمایلات چپ و در توهم جامعه بی طبقه کمونیستی.

٨. انقلاب ٥٧ با انقلاب ١٩١٧ بر عليه تزار زمين تا آسمان تفاوت داشت،در روسيه تزاري بلشويكها و منشويكها ميليونها صفحه سياه كردند تا تز "انقلاب سرخ" را رقم زدند، در حاليكه تا انقلاب ٥٧ بوقوع بپيوندد آخوندها هزاران آيه در وصف نبرد كربلا سر دادند تا سر يزيد را زير آب كنند.

٩. ٥٧ پيش زمينه هايش بر بستر فرهنگ مردماني شكل گرفت كه با حاكمان خود بلحاظ فرهنگي فرسنگها فاصله داشتند و اصولا ايران هنوز نيز كشوري با فرهنگهاي چندگانه و كاملا كلاسه بندي شده مواجه است بدون در نظر گرفتن وضعيت طبقاتي اين مردمان. ثروتمندترينهاي ما اكنون ميتوانند بلحاظ فرهنگي سنتي ترينها و عقب مانده ترينها باشند. 

١٠. و بالاخره انقلاب ٥٧ حرکتی بر عليه انقلاب سفيد شاه بود كه منافع روحانيت و زمينخواران را بشدت مورد تهاجم قرار داد.

محمد مهدوی‌فر:

دلایلی که خانم ویکتوریا آزاد در باره چرایی انقلاب ۵۷ برشمرده، هرچند به نظر من کامل نیست ولی به نکات مهمی اشاره کرده. مجال زیادی برای تحلیل بیشتر ندارم ولی به دو نکته‌ای که از نگاه من مهم هست و در این نوشته مغفول مانده، اشاره می‌کنم

الف)فقر مفرط و عقب‌ماندگی اقتصادی در بعضی اقشار و در بعضی مناطق
در همان زمان هم خانواده‌هایی بودند که حتی پول نان نداشتند، هر چند نان ارزان بود ولی همان مقدار را هم نداشتند.

ب)وجود تعداد زیاد زندانیان سیاسی و شدت سرکوب از سوی ساواک.
هر کشوری که زندانی سیاسی داشته باشد، به ویژه اگر زیاد داشته باشد، بدون تردید محکوم به سقوط است. خدا هم نمی‌تواند چنین حکومتی را از سقوط حتمی، نجات دهد.