امنیت... شارژ گوشیام تموم شده بود. ماشین هم گیر نمیومد. د | مهدیاران | mahdiaran
امنیت... شارژ گوشیام تموم شده بود. ماشین هم گیر نمیومد. دیر رسیدم خونه، مامان دلواپس شده بود. گفتم: بچه که نیستم! خودم یه پا مَردم! گفت: مرد و زن نداره مادر! دیروقته، خطر داره. یعنی روزی هست که مادرا نگران بچههاشون نباشن؟ شنیدم بعدِ ظهور، اونقدر…