Get Mystery Box with random crypto!

رویای شیرین... کنار سفرهٔ افطار، چشم‌انتظار اذان بود. داشت | مهدیاران | mahdiaran

رویای شیرین...

کنار سفرهٔ افطار، چشم‌انتظار اذان بود.
داشت دعای سلامتی امام زمان را می‌خواند که زنگ خانه به صدا در‌آمد.
- بله؟
+ سلام. مهمون نمی‌خوای، صاحب‌خونه؟
صدا را شناخت. با عجله به استقبال مهمان عزیزش رفت.
- خیلی خوش‌ آمدید آقا! بفرمایید داخل یا اباصالح!
با صدای اذان از خواب پرید. به یاد آن رویای شیرین، با اشک افطار کرد.

#داستانک ؛ دوازدهمین روز سال

واحد مهدویت مصاف (مهدیاران)
@Mahdiaran