Get Mystery Box with random crypto!

مخفیگاه

لوگوی کانال تلگرام makhfigah_channel — مخفیگاه
موضوعات از کانال:
موسیقی
آدرس کانال: @makhfigah_channel
دسته بندی ها: دستهبندی نشده
زبان: فارسی
مشترکین: 78.10K
توضیحات از کانال

این همه تقلاها و جدال‌های فکریِ ما چه بهایی خواهد داشت ، اگر محبت در دل‌هایمان نقصان گیرد؟ (کانت)
.
.
تبلیغات: @makhfigah_tablighat
.
.
.
.
کانال فرهنگی مخفیگاه هیچ صفحه دیگری ندارد .
ادبیات
فلسفه
هنر
موسیقی
تاریخ و معرفی کناب

Ratings & Reviews

4.00

2 reviews

Reviews can be left only by registered users. All reviews are moderated by admins.

5 stars

1

4 stars

0

3 stars

1

2 stars

0

1 stars

0


آخرین پیام ها 11

2024-03-08 18:20:14
۸ مارس روز جهانی زن گرامی باد

@makhfigah_channel
16.2K viewsedited  15:20
باز کردن / نظر دهید
2024-03-08 09:50:27 دایی محمود آدم جالبی بود. هفتاد و چند سال پیش از دهات می‌آد تهران و میره سربازی ...

یه روز که قاطی باقی سربازا وسط پادگان به خط شده بوده، می‌شنوه که فرمانده داره از ساختن یک دیوار بزرگی دور پادگان صحبت می‌کنه. می‌پره جلو و می‌گه قربان من بنایی بلدم. فرمانده اول یک سیلی می‌زنه در گوشش و بعد می‌گه از امروز شروع کن. هر چی کارگر و مصالح خواستی بگو، دستور بدم برات حاضر کنند.

دایی محمود آستیناشو بالا می‌زنه و شروع می‌کنه به کشیدن دیوار، ولی چون خیلی رِند و طمعکار بوده از هر دو تا کامیون آجری که سفارش می‌داده یکیشو شبونه رَد می‌کرده توی بازار و می‌فروخته. همین می‌شه که بعد از سربازی اون قدر پول داشته که می‌تونسته برا خودش توی بازار حجره بخره. ولی حجره نمی‌خره. به جاش پول هاشو بر می‌داره می‌ره هند، پارچه گرون قیمت زری و ترمه و حریر می‌خره و می‌آره این جا. یک انباری اجاره می‌کنه پارچه ها رو می‌ریزه اون تو. بعدش می‌ره اداره بیمه که تازه توی کشور تأسیس شده بود، همه پارچه ها رو به بالاترین قیمت بیمه می‌کنه.

دو هفته بعد انبار پارچه‌های دایی محمود آتیش می‌گیره و همه چیز اون می‌سوزه. کارشناس‌های بیمه می‌آن آتیش سوزی رو تایید می‌کنند و خسارت کامل می‌پردازند. حالا نگو که دایی محمود همه پارچه‌های گرون قیمت رو شبونه خارج کرده بوده و به جاش چیت و چلوار، اون تو چیده بوده. این جوری ثروت دایی محمود دو برابر شد. اون در ادامه زندگیش خیلی از این کارها کرد ولی هیچوقت من ندیدم هیچکس ازش بد بگه. همه دایی محمود رو دوست داشتند و توی این دنیای بزرگ حتی یک دشمن هم نداشت.

به این ترتیب من از همون بچگی فهمیدم که اگه توی این دنیا حق یک نفر رو بخوری یک دشمن پیدا می‌کنی... اگه حق پنج نفر رو بخوری پنج تا دشمن پیدا می‌کنی. ولی اگه حق همه رو به طور مساوی بخوری هیچ دشمنی پیدا نمی‌کنی و همه با احترام ازت یاد می‌کنند...!!!

#عليرضا_ميراسداله
کتاب: ویزای کوه قاف



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
13.1K views06:50
باز کردن / نظر دهید
2024-03-06 23:27:01 یک آدم بی سر و پای بی سواد مفلوک را بگذارید پشت یک میز، یا یک باجه ، که بلیت راه آهن یا چیز بی مقداری مثل آن بفروشد ...

همین آدم مفلوک فورا خود را محق می داند که خدایی کند و به شمایی که می روید بلیت بخرید از تارک تخت جبروت خود به چشم تحقیر نگاه کند تا قدرت خود را به رخ شما بکشد و نگاه سرشار از نخوتش داد می زند که: ( حالا صبر کن تا نشانت دهم! )... و از همین مست می شود. آزار مستی میز همین است.

#داستایفسکی
کتاب: شیاطین
ترجمه: سروش حبیبی



کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
16.0K views20:27
باز کردن / نظر دهید
2024-03-03 22:24:20 خیلی آدم‌ها هستن که برای تسلی نزدیکان‌شون دروغ می‌گن. من می‌دونم. من اینو توی کتاب‌ها خوندم. اشخاصی هستن که بسیار قشنگ و شاعرانه دروغ می‌گویند. اما دروغ چند جوره: دروغ تسلی‌بخش، دروغ آشتی‌دهنده. دروغی که شکننده‌ی دست کارگر را تبرئه و عفو می‌کنه. دروغی که گرسنگان را متهم و مقصر می‌کنه. من دروغ‌ها را خوب تشخیص می‌دم.

دروغ برای دو دسته از مردم خیلی مفیده. یکی کسانی که دارای روح ضعیف هستن، یکی کسانی که شکمشون از خون دیگران ورم کرده و بالا اومده. دروغ نگه‌دار بعضی و پوشاننده‌ی خطاهای بعضی دیگره.

اما اون کسی که خودش ارباب خودشه، کسی که انگل هیچ‌کس نیست، کسی که نون دیگران را نمی‌دزده، هیچ احتیاجی به دروغ نداره. دروغ کیش و آیین بردگان و اربابان و... و حقیقت خدای بشر آزاد است.

#ماکسیم_گورکی
کتاب: در اعماق اجتماع
ترجمه: عبدالحسین نوشین


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
14.0K views19:24
باز کردن / نظر دهید
2024-03-02 23:20:26 نمایندگان اتومبیل ، اتومبیل می فروشند ، نمایندگان بیمه ، بیمه می فروشند. و نمایندگان ملت؟

#یرژی_لتس
کتاب: فکرهای اصلاح نشده


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
17.4K views20:20
باز کردن / نظر دهید
2024-02-28 23:14:43 #موسیقی_کلاسیک
سمفونی شماره ۲ در ماژور
اثر: واسیلی کالینیکف
اجرا: ارکستر سمفونیک ملی اکراین

کالینیکف آهنگساز نامدار اهل روسیه است که در سالهای ۱۸۶۶ – ۱۹۰۰ می‌زیست وی تنها ۳۴ سال زندگی کرد

کانال: @makhfigah_channel
13.7K views20:14
باز کردن / نظر دهید
2024-02-28 00:59:24 در چنین آسیاب ویرانه ای که از پدرانِ پدرم به من رسیده است ، جز خواب آشفته چه می توان در آن دید ...


#بهرام_بیضایی
نمایشنامه: مرگ یزدگرد


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
12.9K viewsedited  21:59
باز کردن / نظر دهید
2024-02-26 23:28:01 اگر می‌خواهی کسی را در مورد موضوعی متقاعد کنی، بر مزایای آن تمرکز نکن، بلکه سعی کن به او نشان بدهی چگونه می‌تواند از مضرات آن رها شود.

#رولف_دوبلی
کتاب: هنر شفاف اندیشیدن


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
15.0K views20:28
باز کردن / نظر دهید
2024-02-25 20:35:16 یکی از دستاوردهای اساسی روانکاوان آن است که تمایز نادرست میان روانشناسی اجتماعی و روانشناسی فردی را مردود شمرده اند.

فروید از یک سو تأکید کرده است که اصولا هیچ گونه روانشناسی فردی، جدا از محیط اجتماعی انسان وجود ندارد. زیرا اساسا انسان جدا از محیط وجود ندارد.

#اریک_فروم
کتاب: جزم اندیشی


کانال مخفیگاه: @makhfigah_channel
16.1K views17:35
باز کردن / نظر دهید
2024-02-24 10:17:51 نقدی بر ایدئولوژی فیلم قهرمان و فیلم برادران لیلا
اگر همانطور که گفتیم این دو فیلم در سنت هیچگرایی قرار دارند، مشخصه های این مکتب در این دو فیلم چگونه جلوه می کنند؟
آیا دنیایی که این دو فیلم در کنار واقعیت زندگی سخت ما ترسیم می کنند، به چگونه اخلاقیاتی معتقد است؟ همانطور که قبلا اشاره شده، در نهاد فکری این فیلم ها دروغ گویی عادی و حتی لازم جلوه می کند. دسیسۀ دائم علیه حقیقت و عدم احترام به آزادی دیگران تم اصلی و رایج هر دو فیلم است. و آنجا که دروغ کار نمی کند و ماجرا به ابتذال ختم می شود، این احساس به تماشاچی القاء می شود که دروغگو در کارش ماهر نبود وخوب دروغ نگفت. هرگز نقدی بر تقلب و هرزه گری ارائۀ نمی شود. خرد و خردمندی در هر دو فیلم، همیشه ضد قهرمان جلوه می کنند. که در نهایت شکست خورده، بی ربط تصویر می شوند و کنار گذاشته می شوند. هر دو فیلم در انجام، به جایی ختم می شوند که در حقیقت آغاز هر دو فیلم بود. رحیم در فیلم قهرمان، دوباره به زندان باز می گردد. و درفیلم برادران لیلا، منهای فوت پدر، لیلا هنوز در همان خانه است. و برادر کلاشی که از آغاز فیلم در صدد رفتن به خارج بود، با پاسپورت جعلی برادرش راهی خارج می شوند تا دسته گلی به نام ایران و ایرانی بر پیشانی کشوری بیگانه بزند. تاکسی ران به کار خود ادامه می دهد و مستراح شور همان طور طه می کشد. و علیرضا در حالت رقص، همچون هشت سال گذشته ای که در منزل نبوده، شخصیتأ و فردأ منتفی می شود. به جای قانون مداری که مشخصۀ جوامع مدرن، و ایده آل امروز مردم ایران است، هر دو فیلم تمایل به عدالت خیابانی و محاکمات علنی نشان میدهند. که به جای ایجاد امید در تماشاگر به تحقق عادلانۀ حق، وی را مجبور به مشاهدۀ رسوایی می کنند. هیچ یک از اعمال غلط و نا پسندیدۀ کارآکتر ها تنبیه جدی و قانونی نمی شوند. و آفتابِ حقیقت دائم پشت ابر دروغ و ریا سوسو می زند. نه رحیم به خاطر دروغ هایش مدت حبس طولانی تری می گیرد. ویا مجبور به عذر خواهی از سازمان غیر انتفاعی که آنرا بی آبرو کرده می شود. نه آن دیگری که به خاطر کلاه بردای عمومی به بیش از نهصد پراید ثبت نام می کند، در ورشکستگی تاوانی پس می دهد. و نه آنکه پاسپورت جعلی درست می کند. و نه لیلا که سکه های طلای پدرش را می دزدد به جزایی می رسد.....

لطفا برای خواندن تمام این مقاله، به سایت زیر مراجعه فرمایید:

https://www.writingswithoutborders.com
#بهروز_قربانیان

در نگاهی دیگر با ما همراه شوید: @negahideegar
14.1K views07:17
باز کردن / نظر دهید